۱۳۸۶ مرداد ۹, سه‌شنبه

اهالی بلاگستان با شمایم ، بیایید از خدمات دهنده های وطنی حمایت کنیم



امروز مطلب ماندانا این رد را درمورد ضرورت حمایت از سرویس دهندگان ایرانی مثل پرشین بلاگ و بلاگفا خواندم . نکته ظریفی است. من ازاین سرویس دهنده ها به طورمستقیم استفاده نمی کنم ولی ازشما چه پنهان زمانی که در دانشگاه یا کتابخانه هستم و می خواهم مطلبی را به فارسی تایپ کنم و کلیدهایم فارسی نیست معمولا به تارنمای گرگ خاکستری می روم یک صفحه کامنت باز می کنم و در پنجره نظرات شروع می کنم به فارسی تایپ کردن. بعد هم کپی پیست و ادامه داستان.

همچنین همانطور که ماندانا گفته است رابطه ما با این سرویس دهنده ها دو طرفه است .می خواهم اضافه کنم اگر این گروه فنی امروز مشکلی پیدا کرده اند شرط جوانمردی نیست که خیلی زود قهر کنیم. از طرفی نویسنده تارنما به امنیت نیاز دارد و شاید در بلاگر یا ورد پرس یا سامانه های شخصی احساس امنیت بیشتری کند. و این حق را دارد که مهاجرت کند.


و اما پیشنهاد من این است ماهایی که دربلاگفا یا پرشین بلاگ نمی نویسیم یا شمایی که می خواهید مهاجرت کنید. برای حمایت از این سامانه ها می توانیم به طور همزمان مطالبمان را در پرشین بلاگ یا بلاگفا و همچنین منزل جدید یا قدیمی که در سایر جاها داریم منتشر کنیم . اینطوری مطالب ما در دو جا منتشر می شود. اثر هم افزایی خواهد داشت ممکن است کسان بیشتری مطالب را بخوانند و سرویس دهنده های وطنی هم تقویت خواهند شد.

موسیقی صدای پای آب



در ایالات متحده بسیاری ازشهروندان حیوانات اهلی دارند برخی هم حیواناتی نه چندان معمول مثل مار و مارمولک را به عنوان حیوان دست آموز در خانه نگهداری می کنند.
داشتن حیوان در خانه خیلی رایج است و جالب اینکه به ویژه سگ و گربه خانگی به عنوان اعضای خانواده محسوب می شوند. آنها نام دارند، کارت بهداشتی دارند و هویت دارند. مردم با سگ هایشان زندگی می کنند. یکی از دوستانم که سیاه پوست است و دانشجوی دکتری بهداشت، می گفت گاهی اوقات سگم را ازفرزندانم بیشتر دوست دارم این دوست من آدم خانواده دوست و متعهدی است عاشق فرزندان و همسرش است ولی این نقل قول نشان می دهد که این جامعه تا چه حد به حیوانات هم عشق می ورزد.

در آمریکا بر اساس آمار پژوهش ملی حیوانات خانگی در سال 2005-2006 تعداد 73 میلیون سگ در خانواده ها زندگی می کنند. 39 درصد خانواده های آمریکایی حداقل یک سگ دارند. 60 درصد کسانی که حیوان درخانه دارند صاحب سگ هستند. 25 درصد دارندگان سگ دو قلاده سگ دارند. 14 درصد بیش از دو سگ دارند.
به طور متوسط دارندگان سگ در سال 211 دلار خرج دوا و دکتر سگ ها می کنند.

همچنین 90 میلیون گربه درخانه ها زندگی می کنند. 34 درصد خانواده های آمریکایی گربه دارند. 50 درصد خانواده های گربه دار بیشتر از یک گربه دارند. صاحبان گربه ها به طور متوسط 179 دلار درسال برای دوا دکتر گربه ها می پردازند.

در اینجا فروشگاههای بزرگی مثل فروشگاه شهروند وجود دارند که محل خرید وفروش حیوانات و همچنین ملزومات حیوان داری است. به عنوان مثال دراین فروشگاهها انواع و اقسام غذاهای حیوانات و اسباب بازی سگ ها مثل توپ و غیره وجود دارد. بعضی ها هم موش در خانه نگه می دارند البته ازنوع همستروخوکچه هندی. اخیرا درفروشگاه حیوانات دیدم که لباس موش هم آورده اند وموش داران این لباس های کوچولو را شبیه موش های کارتون سیندرلا به تن این جانوران می کنند.

دختر ما هم مدت هاست که بهانه گرفته و چند مجله تخصصی دررابطه با سگ که به صورت تمام رنگی چاپ می شوند گرفته و نژادهای معروف را شناخته است. دربعضی از خانه ها به ویژه آپارتمان ها در شهری مثل بستون با آمار بالای حساسیت و آلرژی شرکت های صاحبخانه درقرارداد، بندی را گنجانده اند که به شما اجازه داشتن جانوران پیش گفته را نمی دهند. بنابراین تا اطلاع ثانوی ما معاف هستیم . تنها استثناء ماهی است. این بود که درحدود دو ماه قبل قرار شد به جای سگ و گربه که امکانش را هم نداریم ماهی به خانه بیاوریم . اکنون یک اجتماع از ماهیان گرمسیری زیبا در خانه ما میهمان هستند. حالا ما هشت ماهی داریم. با یک عالمه داستان. این ماهی ها را طوری انتخاب کرده ایم که دوتا درکف آکواریوم زندگی می کنند و وظیفه نظافت کف ودیواره ها را دارند. آنها به طور خستگی ناپذیری همه جا را تمیز می کنند. ته مانده غذاها را می خورند به جلبک ها اجازه رشد نمی دهند ودرتعادل ازت این زیستگا ه مؤثرند. سه تا ماهی درخشان کوچک داریم که درعمق میانی زیست می کنند.و سه ماهی میکی موزی ( ماهی های قرمزی که یک تصویر سر میکی موز در انتهای بدن دارند) در سطح زندگی می کنند. آکواریوم موسیقی صدای پای آب را 24 ساعته در خانه ما پخش می کند. حالا ما 8 ماهی داریم که میهمان ما هستند. همه ما روزانه دمای آب و غلظت آمونیوم و اکسیژن را چک می کنیم . و قدر این نعمت می دانیم.

۱۳۸۶ مرداد ۸, دوشنبه

ما گلهاي خندانيم

ما گلهاي خندانيم
فرزندان ايرانيم
ايران پاك خود را
مانند جان مي دانيم

ما بايد دانا باشيم
هشيار و بينا باشيم
از بهر حفظ ايران
بايد توانا باشيم

آباد باشي اي ايران
آزاد باشي اي ايران
از ما فرزندان خود
دلشاد باشی ای ایران
سروده عباس یمینی شریف

۱۳۸۶ مرداد ۷, یکشنبه

برای عراقی ها


از پیروزی تیم فوتبال عراق درجام ملت های آسیا شادمانم. ملتی که هرروزبا بیم بمب و کابوس مرگ درگیراست به یک خبر خوش نیاز داشت. از زمانی که بمباران حلبچه را دیدم و آوارگی عراقی ها را درجنگ اول خلیج فارس و خشک شدن تالاب های خورالعظیم و سرگشتگی یک ملت 5000 ساله را در باغ عدن، یک جوری برای این وارثان تمدن بین النهرین غمگین شده ام وبه یاد سهراب افتاده ام که می گفت من ازحاصل ضرب کبریت و تردید می ترسم من از سطح سیمانی قرن می ترسم . و من از بوی باروت می ترسم.

حالا عراقی ها به خیابان های بغداد ریخته اند و شادمانی می کنند خدا کند یکی از آن بمب گذاران انتحاری با مغزی شستشو داده شده کودکان عراقی را قطعه قطعه نکند. کودکانی که قبادی عزیز در لاک پشت ها هم پرواز می کنند به ما نشان داد. خدا کند این جهالت تیوریزه شده از این سرزمین نگون بخت خارج شود و به قعر رود و کودکان کور عراقی دوباره لوح حمورابی را ورق بزنند.

زندگی و کار در ایالات متحده – بخش پایانی



مطالب ادامه در پاسخ به درخواست هموطنانی که در لاتاری گرین کارت 2008 برنده شده اند می آید. این مطالب مشاهده های نگارنده است و ممکن است با نظرات سایر ایرانیان ساکن آمریکا متفاوت باشد.

کشور آمریکا، کشور مهاجران است . به جزآمریکایی های بومی که شامل اسکیموها، سرخپوستان و ساکنان جزایر هاوایی می باشند بقیه ساکنان این کشور 300 میلیونی مهاجرانی هستند که برای زندگی در سرزمین نو رنج سفر را به جان خریده اند و در طول 5 قرن در این سرزمین ساکن شده اند. اینجا سرزمین رنگ ها و نژادها و مذاهب است. به نظر می رسد آمریکاییان بیشتر از سایر ملل به تحمل دیگران پرداخته اند به عنوان مثال داشتن حجاب اسلامی در محیط های اداری، دانشگاهها و مدارس پذیرفته شده است. بعضی از دوستان نگرانند که چگونه در اینجا حجابشان را حفظ کنند و آیا مردم به آنها چپ چپ نگاه نخواهند کرد. اینجا کسی با حجاب شما کار ندارد و داشتن حجاب اسلامی همانقدر عادی است که پوشیدن لباس ساکنان جزایر هاوایی.

اینجا مردم به ویژه در شهرهای کوچک مناسک مذهبی را به طور مستمر به جا می آورند. در بسیاری ازشهرها مشروب فروشی وجود ندارد و خرید وفروش مشروب ممنوع است. به دست گرفتن نوشابه الکلی با درب باز جریمه و زندان دارد. الکل فروشی ها وسیگار فروشی ها مالیات بالایی می پردازند. مشکل مواد به ویژه در دبیرستان ها وجود دارد. ولی میزان مصرف مواد ازایران بیشتر نیست. ( همانطور که می دانید ایران بالاترین میزان سرانه مواد مخدر افیونی درسراسر جهان را دارد)

کارمندان ادارات به طور شگفت انگیزی ( به طور معمول) در اداره نشسته اند که کار شما را انجام دهند ( موارد استثناء هم وجود دارد مثل هرچیز دیگری).
آمریکا را سرزمین فرصت ها نامیده اند. این را دوستان آمریکایی قبول ندارند ولی برای مهاجرانی که از کشورهایی با امکانات محدود می آیند دیدن این همه زمین، آب، کوه ، جنگل و امکاناتی که برای شهروندان در نظر گرفته شده است مفهوم فرصت می دهد. به عنوان مثال هرشهر چند کتابخانه عمومی دارد که با نشان دادن قبض آب و برق یا تلفن می توانید عضو کتابخانه شوید. این قبوض نشان می دهند که شما دراین محدوده جغرافیایی ساکن هستید. بعدازعضویت درکتابخانه به آرشیو کاملی ازفیلم های سال های اخیر و قبل ازآن دسترسی پیدا می کنید به طور رایگان می توانید دهها فیلم و کتاب به امانت بگیرید. اگر کتابی در کتابخانه محل نیست برایتان از شهرهای اطراف سفارش می دهند و همه این امکانات رایگان است. ما به این امکانات فرصت می گوییم ولی نسل جدید آمریکایی ممکن است فکر کنند که این ها امکانات اولیه ای است که هرجامعه ای دارا می باشد.

هزینه دوا ودکتر اینجا خیلی بالاست. بیمه هم گران است.و خیلی ازمردم بیمه ندارند. خدا نکند کسی مریض شود یا دندان درد داشته باشد . برای عصب کشی و پرکردن یک دندان گاهی اوقات تا 3000 دلار باید بپردازید. یک عکس ساده رادیوگرافی تا 1000 دلار خرج برمی دارد یک شب خوابیدن در اورژانس هم چیزی حدود 4000 تا 5000 دلار هزینه دارد. اعمال جراحی و بستری شدن در بخش مراقبت های ویژه که به صدها هزار دلار بالغ می شود. در ایران وجود خانه ها ی بهداشت و ارایه خدمات اولیه بهداشتی نعمت بزرگی است که باید قدربدانیم و همینجا برای دکتر ملک افضلی و دکتر پیله رودی و سایر استادانی که سیستم شبکه بهداشت را درایران راه انداخته اند کلاه از سربرداریم. اینکه درایران مراقبت های دوران بارداری و بعداز زایمان به صورت رایگان به شهروندان ودر روستاها ارایه می شود و یا پوشش واکسیناسیون بالای 90 درصد است یا اینکه به سادگی حداقل برا ی مراقبت های اولیه به پزشک دسترسی داریم نعمت بزرگی است . قبل از سفر به آمریکا چک آپ کامل کنید. واکسیناسیون بچه ها را کامل کنید. دندان هایتان را سرویس کنید. مقداری داروهای اولیه بردارید. و دعا کنید که مریض نشوید.

خوشبختانه می توانید با استفاده ازاینترنت پاسخ به همه سوالاتتان را درمورد زندگی در اینجا پیدا کنید. همچنین کتاب راهنمای جامع زندگی و کار در آمریکا ترجمه خانم ها یوسفی ، میثاقی و میری از انتشارات نشر اشتیاق کتاب کامل و ارزشمندی است حتما بخوانید


همچنین برای کسب اطلاع از چگونگی فرآیند دریافت گرین کارت لاتاری می توانید وبلاگ جالب خاطرات گرین کارد لاتاری را بخوانید. .

۱۳۸۶ مرداد ۶, شنبه

زندگی و کار درایالات متحده – 2


به دنبال تماس چند نفر از هموطنانی که درلاتاری گرین کارت 2008 برنده شده اند و برای انتقال تجربه زندگی درایالات متحده مطالب ادامه را ارایه می دهم. این مطالب برپایه مشاهده های نگارنده است و ممکن است با نظرات سایرکسانی که اینجا زندگی می کنند متفاوت باشد.

به طور خلاصه تا اینجا گفتیم که یاد گیری زبان انگلیسی بسیارحیاتی است و مهمترین الویت است.فراگیری زبان یک فرایند وقت گیر است هیچ جادو و جنبلی هم ندارد. تبلیغاتی که ادعا می کنند مثلا دریک ماه شما درفلان زبان با بهمان روش آموزشی به روانی صحبت خواهید کرد فریبکاری است. یاد گیری زبان برای بزرگسالان تنها یک فرمول دارد و آن هم تلاش و تمرین مستمر و بی وقفه است. و این تمرین هیچ انتهایی ندارد. که جای بحث دیگری دارد.
دومین نکته این بود که به فکرفراگیری یک مهارت حرفه ای باشید. اینجا به صرف داشتن مدارک و مدارج دانشگاهی به شما کار نمی دهند. باید کاری را بلد باشید اینجا مهارت ارزش دارد نه مدرک. البته می توانید مهارت را کسب کنید ولی نباید انتظار داشته باشید که از نخستین روزدستمزد بالایی بگیرید.

اینجا مردم پول را می سازند کسی پول را درنمی آورد. باید به سختی کار کرد و البته فرصت های زیادی برای افراد خلاق و کارآفرین وجود دارد. و نمونه های افراد موفق هم درمیان جامعه مهاجران به ویژه مهاجران ایرانی کم نیست.

درمورد تفاوت های کلی ایالات پرسیده اند. به طور کلی ایالات شمالی و به ویژه شمال شرق آمریکا پرجمعیت تر و زندگی دراین ایالات سریع تر است . هزینه زندگی در این ایالات هم بالاتراست. ایالات جنوبی زندگی به نسبت ارزانتر و آهسته تری دارند. برای مقایسه هزینه زندگی می توانید ازجدول(Cost of Living Index) استفاده کنید.

قبل از ورود به آمریکا یک برنامه زندگی بنویسیدو برای خودتان هدف گذاری کنید. بدون هدف گذاری هزینه بالایی خواهید پرداخت. مثلا بدانید که در اینجا قرار است چکار بکنید. اگر می خواهید درس بخوانید خوب اطلاعات مربوط به مدارس را استخراج کنید امتحان تافل و جی آرای را درایران بدهید. مدارک تحصیلی را ترجمه کنید. درغیر این صورت باید با هزینه بالا در اینجا برای مدت ها معطل شوید تا امتحانا ت مربوطه را بدهید یا مدارکتان را ترجمه کنید وبه تایید دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی در واشنگتن برسانید.

به اطلاعات کسانی که مدت ها دراین جا بوده اند بسنده نکنید بسیاری ازایرانیانی که سال ها قبل به اینجا آمده اند در مورد شرایط جدید زندگی به روز نیستند. اطلاعات این گروه ازایرانیان به طورمعمول قدیمی است وبه زمانی تعلق دارد که خیلی از کارها آسانتر ازامروز انجام می شده به همین دلیل اگر نیاز به تجربه ای دارید حتما از چند منبع سوال کنید. 25 سال زندگی درایالات متحده دلیل نمی شود که فرد ارایه دهنده توصیه ، توصیه به درد بخوری را به شما منتقل کند.

ادامه دارد....

زندگی و کار درایالات متحده - 1


به دنبال تماس بعضی از هموطنانی که در لاتاری گرین کارد 2008 برنده شده اند بد نیست کمی در باره برنامه ریزی برای زندگی در ایالات متحده بنویسیم.

مواردی که در ادامه می آیند برپایه تجارب شخصی نگارنده است و هیچ مطالعه تطبیقی یا سیستماتیک در این زمینه انجام نداده ام بنابراین لازم است که خواننده برای برنامه ریزی دقیق تر ازسایر منابع هم استفاده کند.

سوالاتی که دوستان مطرح کرده اند درمورد این است که در مجموع درایالات متحده مناطق مختلف چه ویژگی هایی دارند و چطور می توانند تصمیم بگیرند که در کجا زندگی کنند همچنین برای ادامه تحصیل چه راهبردی را در نظر بگیرند و از این جنس سوالات.

نخستین پیشنهاد من به دوستان مسافر این است که از همین امروز برای تقویت زبان انگلیسی کوشش کنند. اخیرا مطالعه ای انجام شده بود در میان مهاجران و مطالعه نشان داد که درآمد مهاجرانی که در زبان انگلیسی قوی هستند چیزی در حدود 2 تا 3 برابر کسانی است که زبان را خوب نمی دانند با توجه به میزان مساوی مهارت های شغلی . به دیگر سخن اگر امروزبه عنوان مثال یک میلیون تومان برای گرفتن معلم و شرکت در دوره های فشرده زبا ن انگلیسی بپردازید زمانی که کار می گیرید در فرصت محدودی این سرمایه گذاری به سرعت جبران می شود. در اینجا مهاجرانی دیده ام که بیش از 25 سال است که به ایالات متحده آمده اند ولی به دلیل اینکه در میان هم زبانانشان زندگی و کار کرده اند زبان انگلیسی نمی دانند. بنابراین اینکه برخی تصور می کنند در محیط انگلیسی زبان به سرعت انگلیسی یاد خواهند گرفت چندان درست نیست اگرچه این حکم درمیان کودکانی که مدرسه می روند صادق نیست و بچه ها درزمانی کمتر از یک سال با لهجه آمریکایی و دامنه لغات وسیع انگلیسی صحبت خواهند کرد. بنابراین الویت نخست یادگیری انگلیسی است بدون هیچ تردیدی. و معنی این سخن این است که حداقل به مدت شش ماه روزی 4 ساعت کلاس داشته باشید و 4 ساعت بخوانید و تکالیفتان را انجام دهید. هیچ فرمول جادویی برای این مورد وجود ندارد. اینجا درمورد نابغه های زبان ( مثلا آقای پوتین رییس جمهورروسیه که اخیرا نشان داد که درمدت کوتاهی زبان انگلیسی را با لهجه بریتیش یاد گرفته و دو هفته قبل که برای نخستین بار به انگلیسی در میان خبرنگاران سخن گفت باعث حیرت خبرگزاری های معتبر شد) صحبت نمی کنم اینجا درباره آدمی معمولی با تحصیلات دیپلم به بالا صحبت می کنم و کسی که درچارچوب آموزش بزرگسالان قرار می گیرد.

اگر فلان مدرک تحصیلی عجیب و غریب را هم دارید ولی مطمین نیستید که با این مدرک کار پیدا خواهید کرد بدون رو در بایستی یک مهارت حرفه ای پیدا کنید. مثلا یک دوره 2-3 ماهه مکانیک خودرو بگذرانید یا نقاشی ساختمان یا نجاری . در میان مدت می توانید زندگیتان را به خوبی بگذرانید اگر مهارت شغلی و زبان انگلیسی بدانید. به عنوان مثال هزینه مکانیکی اینجا خیلی بالا ست . به طور اساسی هزینه کارحرفه ای خیلی بالاست. مثلا برای یک تون آپ خودرو سواری ( عوض کردن شمع و وایر کویل و فیلتر بنزین و پلاتین و فیلتر هوا) چیزی حدود 350 دلار بایستی بپردازید. این جا مکانیکی کار ساده ای است و پر مشتری. همه ماشین دارند و معمولا از ماشین چیزی نمی دانند. درتهران هرموقع که خودرو جیپ صحرا یمان خراب می شد به میدان قزوین می رفتیم و دایی مهدی قطعات را تعمیر می کرد مثلا بربیلنگ ها را با قلع دوباره از نو مرمت می کرد یا لنت ترمز را وارطانیان می کوبید ولی اینجا از این خبرها نیست تا قطعه ای یک ترک می خورد مثلا اگزوز کل سیستم را عوض می کنند. بنابراین مکانیکی مفهوم دیگری دارد پس اگر این قبیل مهارت ها را بیاموزید می توانید در این حرفه وارد شوید یا حداقل ماشین خودتان را تعمیر کنید و خواهید دید که چه هزینه ی بالایی را صرفه جویی کرده اید.

ادامه دارد...

۱۳۸۶ مرداد ۳, چهارشنبه

پرشین بلاگ و اصلاح لینک های ما

به دنبال حمله هکرها به پرشین بلاگ، مدتی است که دوستانی که با استفاده از امکانات پرشین بلاگ می نویسند دچار زحمت شده اند. خوشبختانه با تغییر دامنه از دات کام به آی آر امکان دسترسی به تارنماهای پرشین بلاگی موجود است. امروز همه لینک های پرشین بلاگ در دورروزگاران را تصحیح کردم . فکر می کنم ما به عنوان صاحبان عزا وظیفه داریم که به صورت خودکار این کار را در تارنماهایمان انجام دهیم. ما نباید منتظر شویم تا دوستان مال باخته از ما بخواهند که لینک هایشان را اصلاح کنیم .این یک اقدام صنفی است و درجهت حمایت از اصحاب این رسانه . با صرف چند دقیقه وقت می توانیم لینک دوستانمان را اصلاح کنیم. .

۱۳۸۶ مرداد ۲, سه‌شنبه

کمک به نازنین چهارساله

گفت دختر بچه ای ۴ ساله وقتی از فرط گشنگی به سراغ قابلمه در حال جوش غذایی
که مادرش با هزار تلاش فراهم کرده بوده میرود متاسفانه قابلمه روی بدن ناتوان نازنین واژگون
میشود و نازنین دچار سوختگی شدیدی میشود به حدی که از گردن تا روی زانوهای پاهاش
کاملا میسوزد با دکتر نازنین که امروز صحبت میکردم مبلغ لازم برای درمان نازنین کوچولو
را چیزی حدود ۱۳میلیون بر آورد میکرد و میگفت که اگر درمان به درستی اجرا نشود
نازنین تا اخر همین هفته بیشتر دوام نم ارورد و میمرد
برای کسب اطلاعات بیشتر به سعید سعیدی سر بزنید در وبلاگ مهتاب شب

خودکشی


همانطور که می دانید مدیریت و برنامه ریزی علاوه برآنکه بر پایه های دانش وپژوهش استوار است، هنر است. والبته کار سختی است. به اندیشیدن نیاز دارد و به انظباط. باید جوانب کار را سنجید، نیازسنجی کرد، الویت بندی کرد، هدف داشت، سامانه ای طراحی کرد که توان پایش و ارزشیابی کارهای در دست اقدام و پیش رو را داشته باشد. باید نتایج اقدامات و ارزیابی ها را به عنوان بازخورد به برنامه های دردست طراحی تزریق نمود. نیاز به دانش مدیریت اطلاعات دارد. سامانه هایی نیاز دارد که توان یادگیری داشته باشند و از این قبیل داستان ها.

خبر انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی در میانه اخبار بنزین و فوتبال و دیگر گرفتاری ها کم رنگ شد.
هنوزهم انگشت حیرت به دهان گرفته ام وقتی می بینم مدیریت اجرایی مملکت سازمانی را منحل می کند که توانمندترین کارشناسان دولتی را در خود جای داده است. سازمان مدیریت وبرنامه ریزی مثل هر مجموعه دولتی دیگری ( نه فقط در ایران درهرجای دنیا) از آفات کار بی رقیب به دور نیست ولی به هرحال با همه نقاط ضعفی که ممکن است دریک سازمان دولتی پیدا کنید این مجموعه ازنظر توان کارشناسی نمره بالایی می گیرد.

نکته، چگالی دانش و توان تخصصی است که دراین سامانه بسیار سنگین است. در زمان تدوین برنامه سوم و چهارم توسعه بخت این را داشتم که به عنوان یک کارشناس مستقل درکمیته سیاست های زیست محیطی درکنار نمایندگان دستگاه های دولتی و سازمان برنامه در جلسات کارشناسی شرکت کنم. بدون هیچ تردیدی کارشناسان سازمان برنامه یک سروگردن ازسایر سازمان ها و دستگاه های دولتی بالاتر می ایستادند. از نزدیک سازمان برنامه هایی را دیدم که رویای توسعه وترقی سرزمین را دارند واز دانش بالا و تعهد بالاتری نسبت به پیشرفت مملکت برخوردارند.

می گویند سازمانی می خواهیم مطیع و سازمانی که دردوران طلایی درآمد نفت مانع توسعه کشور می شود باید برداشته شود می گویند سازمان برنامه ای می خواهیم با حداکثر 400 نفر از 1400 نفر.

ظاهرا فقط در سازمان کارشناس محور و برنامه ریز توسعه ما مازاد نیرو داریم در دیگر سازمان ها همه چیز سر جای خودش است و با حداکثر بهره وری درحال فتح قله ها هستیم و گل و گلاب است .تنها می توانم بگویم برای دولتی که به مغز خودش شلیک می کند متاسفم .

۱۳۸۶ تیر ۳۰, شنبه

نقص صفر یا کار بی عیب




شنیده اید که درژاپن اگر گزارشی یا طرحی نوشته باشید وفقط یک غلط املایی درآن باشد طرح و گزارش شما رد می شود. درواقع این طرز فکر از فلسفه نقص صفر(Zero Defect) می آید. فکری که می گوید قبل ازانجام بریدن چوب دوبار متر کنیم بهتراست زیرا وقتی که چوب را بریدیم دیگر امکان برگشتن به نقطه شروع بدون صرف هزینه ممکن نیست. مطمین نیستم که تصویری که می بینید واقعی است. اگر هست باید فاتحه صنعت توریسم را همین جا خواند.

۱۳۸۶ تیر ۲۹, جمعه

مناقشه منافع درسازمان های مدنی



یکی از موضوعا ت حایزاهمیت درحوزه عمومی یا بخش خصوصی توجه به مناقشه منافع(Conflict of interest) است. درواقع مناقشه منافع زمانی بوجود می آید که منافع فردی در حوزه حرفه ای با منافع شخصی تلاقی داشته باشند و رقابت بوجود بیاید. به عنوان مثال یک متخصص بهداشت درزمینه ایدز که اتفاقا در یک سازمان مدنی مردم نهاد عضو هیات مدیره است به عنوان سازمان مدنی طرف گفتگوی یک وزارت خانه قرار می گیرد تا یک برنامه پیشگیری از ایدزانجام دهد. از آنجا که متخصص پیش گفته دراین حوزه فعالیت حرفه ای هم دارد ممکن است برنامه ای که قرار بود در سازمان مدنی انجام شود به صورت فردی به انجام برسد به این حالت می گویند مناقشه منافع. ویافرض کنید این فرد یک مدیردولتی است ویک سازمان مدنی را هم رهبری می کند دراین حالت این فرد با اطلاع از بودجه های وزارت خانه مطبوع و با رانت اطلاعاتی از طرف تشکل غیردولتی طرح هایی را به وزارت خانه ارایه دهد و بودجه هایی را بدون ایجاد فضای شایسته سالاری در میان تشکل ها برای مجموعه غیردولتی پیش گفته کار سازی کند. درمجموعه مدرسه بهداشت ما دردانشگاه بستون و سایر مدارس ایالات متحده یکی از موضوعات مهم پرهیز از این حالت است. این مورد در کنار عدم رعایت حقوق مؤلف در تدوین برنامه های اجرایی یا مطالعاتی و انجام تقلب درامتحان یا تکالیف درسی از جمله گناهان کبیره محسوب می شود. به خاطر هرکدام از این موارد یک استاد یا دانشجو ممکن است که اخراج شود وبرای همیشه اعتبار علمی و حرفه ای خود را ازدست بدهد.


زمانی که در ایران با تشکل های زیست محیطی و بالطبع سازمان های دولتی مربوط به موضوعات زیست محیطی آشنا بودم بارها مواردی را دیدم که مدیران دولتی در حوزه کاری خودشان صبح ها مدیر بودند و بعدازظهرها مدیر سازمان غیردولتی. همیشه فکر می کردم این عزیزان چه موقعیت دشواری دارند در پرهیز ازمناقشه منافع. واقعا شرایط دشواری است که از بودجه های سازمان دولتی مربوطه آگاه باشی، بدانی که درچه زمینه هایی می توانی با کلاه یک تشکل غیردولتی تقاضای همکاری مشترک بکنی و البته این داستان مناقشه منافع را هم مهار کرده باشی.


در آن زمان فکر کردم برای پرهیز از این موارد بهتر آن بود که اگر مدیران رده بالای دولتی علاقمند به انجام امور خیریه و عام المنفعه هستند شایسته تر است که درحوزه های غیر مربوط به حرفه اشان فعالیت کنند تا شایبه استفاده از امکانات دولتی برای منافع شخصی در قالب تشکل غیردولتی بوجود نیاید. مثلا در مثال بالا می شود مدیر برنامه های ایدز باشی دروزارت بهداشت یا واحدها تابعه و یک تشکل مدرسه سازی یا کمک های مردمی در حوادث غیر مترقبه را هم راهبری کنی.

رقابت کشورها برای سبزبودن و پایداری سرزمین


همه رتبه بندی را دوست دارند و می خواهند ببینند که کشورشان در کجای جهان ایستاده است. همچنین در میان کشورهای منطقه در کجا قرار می گیرد. به ندرت کشورها در برنامه ریزی های بلند مدت برای جایگاه خود در جهان پیرامون هدف گذاری رتبه ای می کنند. جمهوری اسلامی ایران در برنامه چشم انداز 20 ساله توسعه در نظر دارد که درجایگاه نخست درمیان کشورهای منطقه قرار بگیرد. امیدواریم که چنین شود. بد نیست تا به جایگاه نخست نرسیده ایم و درزمان حال ببینم که در موضوعات مختلف چه رتبه ای داریم، چرا که تصویری از میزان تلاشی که باید در کشور انجام شود رابه ما نشان خواهد داد.
بیایید با هم رتبه بندی محیط زیستی را درمطالعه ای که سال گذشته درمیان 133 کشور جهان انجام شده نگاه کنیم. این مطالعه درمجمع جهانی اقتصاد وسال گذشته درداووس منتشر شد. در این بررسی 16 شاخص در موضوعات محیط زیستی اندازه گیری شد و به کشورها نمره دادند. این شاخص ها در باره شش زمینه اصلی شامل بهداشت محیط، کیفیت هوا، منابع آبی، تنوع زیستی و سکونت گاهها و پایداری انرژی .در این مطالعه نیوزلند در جایگاه نخست ایستاده و نیجر در جایگاه یکصد وسی وسوم . ایالات متحده دررتبه 27 و ایران درجایگاه 55. ترکیه 49، امارات 46، اسراییل 45، لبنان 36و روسیه درجایگاه سی ودوم ایستاده اند.

گزارش مطالعه را از اینجا بخوانید.

۱۳۸۶ تیر ۲۸, پنجشنبه

فاجعه در پارک ملی خجیر




همانطور که در خبرها خوانده اید، شرکت گاز به طورگسترده به تخریب پارک ملی خجیر همت گمارده است. شعار مدیران توسعه از نوع غیر پایدار، شعار راه بنداز جا بنداز است. همچنین کم حافظه گی جمعی ایرانیان کمک می کند که در طرفه العینی خاطره این جنایت زیست محیطی فراموش شود چرا که غم نان و بنزین و اجاره خانه به اندازه کافی ما را سرگرم روزمره گیمان می کند که دیگر توانی برای پرداختن به تخریب سرزمینمان نماند. راستی این مدیران از راه رسیده که اینگونه بی مهابا پارک ملیی که بیخ گوش پایتخت است را تخریب می کنند در سایر نقاط حفاظت شده و نشده سرزمین چه ها که نمی کنند. اگر این تخریب (به قول آن ها توسعه ) با خرید و فروش زمین و ساخت و پاخت همراه باشد که دیگر هیچ، می شود جاده گرمابدر بلده – کپ – علمده ، که قرار است خراشی بیاندازد بر لار تا برای همیشه این سرزمین تاوان بلاهت کوچک مغزانش را بپردازد. لابد می دانید که روی کاغذ نوشته شده است که :

به موجب قوانین حفاظت و بهسازی محیط زیست هر گونه عملیات عمرانی درداخل پارک های ملی ممنوع است. به موجب اصل پنجاهم قانون اساسی :
در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسل های آینده باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران ملازمه پیدا کند، ممنوع است وبه موجب قانون مجازات اسلامی :
دست اندازی و تخریب پارک های ملی جرم محسوب می شود.

فکر می کنم نخستین وظیفه دوستداران سرزمین این است که این اقدامات را حداقل مکتوب کنند تا کم حافظه گیمان را جبران کرده باشیم . اقدام شجاعانه خانم مژگان جمشیدی در تهیه گزارش این رویداد ستودنی است. ایران به چنین دختران شجاعی می بالد.
امضای طومار هم برای ثبت در تاریخ است، حداقل نشان می دهد که ما زنده ایم، به آخرین فراز فیلم پاپیون فکر کنید که می گفت ..... من زنده ام.

در همین ارتباط:

امضای طومار اعتراض
تصاویر تکاندهنده از تخریب های شرکت گاز در پارک ملی خجیر
روزنامه اعتماد ملی، همشهری، ایسنا
اعتراض به تخریب بی سابقه پارک ملی خجیر – مهار بیابان زایی

۱۳۸۶ تیر ۲۷, چهارشنبه

اينجا سرزمين آفتاب است




قايق در ميان امواج بلند خليج گواتر با سرعت در حال حركت است، گاجي با چهره اي آرام، همچون قطعه اي از سامانه پر رمز و راز طبيعت پاهايش را از كناره قايق آويخته است، او به دوردست ها مي نگرد، حركاتش آرام و سرشار از احترام به خالق درياست. او در سايه كپر مي نشيند، بيابان را مي نگرد و خدا را شاكر است كه باران ارزاني داشته، او از اين كه پس از پنج سال، هوتك هاي(۱) خشك را پر آب مي بيند و صداي پاي آب كاجو را مي شنود، شادمان است، سيماي گاجي و حركت او در كناره رودخانه باهوكلات(۲) و نگاه او به جنگل هاي تمر سرشار از احترام به زمين و هستي و خالق زندگي است. در كلاني آدم بي قرار، عصباني و خشمگين نديده ام، كلاني ميعادگاه بندگان صلح جوي خداست، كلاني زنان و مردان مهرباني دارد، كلاني شهر مهربانان است، كلاني در مرز و همسايه پاكستان است، كلاني اولين نقطه(۳) سرزمين است، در كلاني زمين به آسمان نزديك است، در كلاني عطر نان مي آيد.



عبدالمجيد چهار برادر دارد، مي گويد :به دولت بگوييد ما خانه بهداشت نداريم، ما جاده نداريم، ما بند مي خواهيم، اگر بندي در پايين دست كلاني بر روي رودخانه باهوكلات ايجاد شود، سيلاب دشتياري در پشت بند مي ماند و ما مي توانيم كشاورزي كنيم، او مي گويد :بند بايد در پايين كلاني باشد كه اگر شكسته شد آب آن به خليج گواتر سرازير شود و خانه اي ويران نشود. در روي رودخانه باهوكلات محل مناسب بند را به ما نشان مي دهد. عبدالمجيد با رودخانه آشناست، او در هر روز از سال و در هر ساعت مي داند كه آب چه عمقي دارد، او جزر و مد دريا و خلق و خوي رودخانه را مي شناسد، او باد هند را مي شناسد، او آرام است، او مدير بحران هاست، باد مي آيد، طوفان مي شود و قايق در تلاطم دريا، آنجا كه بالا دست اقيانوس هند است، آنجا كه مرز آبي ايران و پاكستان است، بالا و پايين مي شود، عبدالمجيد قايق را از ميان امواج سهمگين دريا عبور مي دهد، او آرام است، او دست و پاي خود را گم نمي كند، او ناخداي خوبي است. با خود مي انديشم اگر من در كلاني متولد مي شدم و سرنوشت خاكي من در كلاني رقم مي خورد من كداميك از اينان بودم، آنان را در شرايط مشابه زندگي از خود بسيار تواناتر مي بينم، آنان صبر و شكيبايي و تحمل بيشتري دارند. صبحگاهان به دريا مي روند، تور مي اندازند، طراوت را از آب مي گيرند، ريگهاي روي زمين را بر مي دارند، وزن بودن را احساس مي كنند، ساعت ها در روي دريا انتظار مي كشند، تور را جمع مي كنند، گاهي دريا به آنها چند قطعه كوچك و گاهي چند قطعه بزرگ هديه مي دهد. با كم و زيادش از كوره در نمي روند. در خور باهوكلات هستيم، جنگل هاي تمر(۴) را نظاره گريم و خوشحاليم از اين كه نام اين گونه از درختان مانگرو، اوسيناست(۵)، در اعماق تاريخ به چهره ابن سينا مي نگرم، بي اختيار چهره هاي برخي از اهالي با دستاري بر سر و لباس هاي محلي، با ريش هاي مجعد بلند و چشماني مهربان در خيالم حركت مي كنند. فكر مي كنم چهره هاي بعضي از اينها زماني كه پيراهني ابلق با شالي سبز بسته اند و دستارشان فيروزه اي است چقدر شبيه ابن سيناست. گاجي مي گويد: ريشه هاي هوايي(۶) تمر براي آنست كه كسي به درختان آزاري نرساند و حركت افراد مهاجم به سمت درخت دشوار شود و ريشه هاي هوايي در پاي نامهربانان با تمر فرو روند، گاجي به تمر احترام مي گذارد. او مي گويد: اگر شاخه هاي تمر شكسته شوند، رشدش كم مي شود و اگر شتر شاخه ها را بخورد و برگ ها را بخورد درختان هرس مي شوند و رشد درخت زياد خواهد شد. او نهال هاي تمر را در دو سوي باهوكلات به ما نشان مي دهد. ما از كلاني و از طريق رودخانه باهوكلات به سمت خليج گواتر حركت مي كنيم. مقصد ما جنگل هاي تمر در خور باهوكلات است، در طول مسير كانال هاي زهاب مزارع ميگو(۷) كه به رودخانه باهوكلات سرازير مي شوند، مشاهده مي شود. عبدالمطلب مي گويد، رويشگاه درختان تمر جايي است كه آب شيرين از طريق يك آبراه به دريا سرازير مي شود و محل رويش بايد پر از آبرفت باشد و اين محل بايد جزر و مدي باشد، او مي گويد دهها گونه پرنده در درختان تمر زندگي مي كنند. او مي گويد: ماهي ها، خرچنگ ها و ميگوها در كنار درختان تمر تخم گذاري مي كنند و اين درختان باعث افزايش جانوران دريايي مي شوند، او مي گويد كه چوب درختان فرسوده تمر به عنوان هيزم مصرف مي شوند و برگ اين درختان خوراك دام و به ويژه شتر است. او مي گويد: درختان تمر آب دريا را تصفيه و شيرين مي كنند، او مي گويد اين درختان آب شيرين كن هستند.
عبدالمطلب مي گويد :مزارع ميگو آب رودخانه كاجو را منحرف كرده اند و اين آب به درختان تمر نمي رسد، او مي گويد :كم شدن آب شيرين باعث آزار درختان مي شود، در سه ماه گذشته ۳ بار باران باريده، بستر خشك رودخانه كاجو زيستگاه گاندو(۸) است، سيراب شده، اكنون كاجو پر از آب است، سراغ گاندوها را مي گيريم، بعضي مي گويند يك جفت گاندو ديده شده اند، برخي مي گويند هنوز گاندويي نديده اند، مردم مي گويند گاندوها در بستر خشك كاجو كانال هايي حفر كرده اند و آنجا آرام گرفته اند، آنها مي گويند: اكنون كه كاجو پر آبست آنها بيرون آمده اند، گاندوها به هوتك ها هم مي روند، گاندو نگهبان آبست، گاندوها آرامند، گاندوها كم حركتند، گاندوها انتظار مي كشند، گاندو معناي بردباري و تحمل را مي داند. مرد بلوچ آرام است، اين اقليم سرزمين تحمل است، اين اقليم سرزمين زنان و مردان آرام است. اينجا آرامش و امنيت برقرار است. شبها همه جا ساكت است و آسمان اينجا پر ستاره است. آسمان بلوچستان به زمين نزديك است و خداوند در همه جا حضور دارد. اينجا سرزمين آفتاب است... و صداي باد و عبور خاك تو را به ياد هبوط آدم در دل كوير زمين مي اندازد. همچنان گاجي پاهايش را از لبه قايق آويخته است به حركت گروهي از دلفين ها مي نگرد، دلفين ها در سطح آب جست وخيز مي كنند. اينجا خليج گواتر است و گواتر در مرز ايران و پاكستان است، گاجي به آسمان مي نگرد و از خداوند مي خواهد كه زنان و مردان سرزمين پرتوان و سالم باشند.
باهوکلات زمستان 1381


پي نوشت ها:1) هوتك: آبگير، استخر بزرگي كه آبگير نزولات آسماني است. ۲) رودخانه باهو كلات: واقع شده در بخش دشتياري از توابع چابهار كه به خليج گواتر سرازير مي شود. ۳) كلاني، روستايي با ۱۴۰۰ نفر جمعيت در ۱۴۰ كيلومتري شرق چابهار واقع شده در بخش دشتياري ۴) تمر، نام محلي حرا، گونه اي از درختان مانگرو است. ۵) Avicennia Marina ۶) مانگرو براي مقابله با شرايط هوازي ريشه هاي سطحي سياري توليد كرده و از دستگاه تنفس كننده و تهويه كننده اي به نام پنوماتوفر استفاده مي كند. ۷) پروژه ۴۰۰۰ هكتاري مزارع پرورش ميگو در منطقه گواتر ۸) گاندو نام محلي كروكديل يا تمساح پوزه كوتاه است. كلاني در منطقه حفاظت شده گاندو واقع است.

تغيير مسير کشتی ها برای حمايت از نهنگ ها


بندر بستون يکی از پر ترددترين بنادر ايالات متحده است. اين بندر از قرن ۱۷ ميلادی پذيرای شناور هايی است که دو سوی اقيانوس اطلس را به يکديگر پيوند می دهند. از عجايب اين بندر جمعيت نهنگ هايی است که در حد فاصل کپ کاد تا کپ آن زيست می کنند. به طور متوسط سالانه در حدود سه نهنگ در اثر برخورد با شناورها در اين آبراه کشته می شوند . گفتنی است همه روزه حداقل سه محموله بزرگ گاز ؛ نفت و کالا با شناورهای غول پيکر در اين بندر تخليه می شوند.
در هفته گذشته سرانجام برای پرهيز ار برخورد شناورها به نهنگ های بستون مسير حرکت کشتی ها به ميزان ۴ مايل به شمال تغيير جهت پيدا کرد و نقشه های الکترونيکی جديد در اختيار دريانوردان قرار گرفت. اين تغيير به ميزان ۳۰ دقيقه مسير کپ کاد تا بستون را طولانی تر می کند و درعوض محيط زيست امن تر ی را برای نهنگ ها به ارمغان می آورد.

Source of the photo

۱۳۸۶ تیر ۲۶, سه‌شنبه

طبيعت


باز هم در باره تارنمای گروهی

محمد درویش عزیز محبت کرده و نوشته اند:

ظاهراً هماي خلاقيت – دست‌كم در حوزه‌ي محيط زيست – بيشتر بر بالاي سر هموطنان خارج از كشور – مي‌چرخد! كسي دليلش را مي‌داند؟

توضيح يک نکته

همانطور که قبلا نوشته ام پيشنهاد تارنمای گروهی موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی در واقع کار جديدی نيست . اين کار قبلا توسط داوطلبان جبهه سبز ايران در قالب گروه کاری بازتاب مطبوعات با کيفيت عالی انجام می شده. اگر اين کار حقوق معنويی دارد به داوطلبان جبهه سبز ايران متعلق است. متاسفانه الان فهرست کامل همه اين عزيزان را ندارم که نام ببرم فقط می خواستم يادآوری کنم که نگارنده تنها مشاهده کننده اين تلاش بوده است.


در مورد راه اندازی تارنمايی با اين هدف هم نگارنده به هيچ عنوان توان و سواد اين کار را ندارد. از شما چه پنهان ۳-۴ ماه قبل فکر کردم که اين کار را به تنهايی شروع کنم ولی به دليل دوری از سرزمين و اينکه به راحتی نمی توانستم اخبار مربوط به موارد نقض قانون را استخراج کنم از خيرش گذشتم. جرقه مجدد اين کار هم زمانی خورد که مطلب اخير ناصر کرمی را خواندم. الان هم مطمئن نيستم که بتوانيم اين کار را انجام دهيم. به هر حال اگر نتيجه بگيريم که نمی توانيم باز هم خبر خوبی است چون نشان می دهد که نياز به فراگیری مهارت های بيشتری برای انجام اقدامات جمعی با منافع جمعی داريم. از طرفی فکر می کنم بهتر است که چنين کارهايی توسط هموطنان و دوستان درون سرزمين سامان داده شود. به هر حال شما اگر حتی برای ادامه تحصيل در خارج از کشور باشيد در مظان اتهام هستيد حالا اگر بخواهيد يک کار اين چنينی را هم سامان دهيد حتی توسط دوستان هم در چارچوب تئوری توطئه تحليل خواهيد شد. غرض از بيان اين نکات اين بود که به موضوع فکر کنيم. و اگر ديديم که به صورت جمعی می توانيم اين کار را سامان دهيم و کسانی می توانند اين برنامه را درون سرزمين به سامان کنند آستين بالا بزنند و کار را تا جايی که می توانيم وطنی کنيم .

۱۳۸۶ تیر ۲۵, دوشنبه

پيشنهاد تامل


پيشنهاد می دهم که برای يک مدت در مورد تارنمای گروهی که در روزهای گذشته مطرح شد فکر کنيم. در نيمه های مرداد ماه دوباره پيگيری خواهیم کرد. اگر تصور کردیم که قابل انجام است و توان ساماندهی اين کار را داشتيم با همکاری همديگر انجام خواهيم داد اگر نه زندگيمان را می کنيم و دهها کار ديگر که روی زمين مانده انجام خواهیم داد.

چند کلمه بلند بلند فکر کردن در مورد تارنمای گروهی




دوستان عزیز جواد و مهدی خواسته اند تا پیشنهاد تارنمای گروهی موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی را روشن تر کنم.
اول: یک دستورالعمل می نویسیم و نشان می دهیم که نقض اصل پنجاهم یعنی چه . پیش نویس می تواند توسط دوستانی که سال ها در سازمان برنامه در بخش محیط زیست فعال بوده اند انجام شود. سپس پیش نویس برای بحث در اختیار دوستان قرار می گیرد و با مکانیسم اجماع نهایی می شود.
دوم: اصول اخلاقی یا قانون خودمان را برای یک تارنمای گروهی می نویسیم . مثلا اینکه به کسی توهین نخواهیم کرد. اگر کسی مطلب خلاف اصول یا غیر مربوط بنویسد تذکر خواهد گرفت. و از این قبیل.
همچنین می نویسیم که ازنظر اصول گزارش نویسی و مستند سازی با چه شیوه ای عمل خواهیم کرد برای اینکار خانم ها جمشیدی و زواران و همچنین جناب درویش و دکتر کرمی می توانند به ما کمک کنند.
سوم: کار فنی را سرو سامان می دهیم . تصمیم می گیریم که از چه خدمات دهنده ای استفاده کنیم که پایدار باشد در ضمن دوستان ازسراسرکشور امکان دسترسی به آن را داشته باشند. رایگان باشد و ازاین قبیل. فکر می کنم مهدی می تواند چارچوب اولیه این کار بنویسد و شهریار عیوض زاده هم کمک فنی و فکری خوبی در این باره ارایه خواهد داد.
چهارم: کار را شروع می کنیم به صورت آزمایشی مثلا دو هفته . و سیستم را به گونه ای تنظیم می کنیم که فقط نویسندگان تارنما ببینند. در این مدت دستورالعمل ها را امتحان می کنیم .
پنجم : تبلیغ می کنیم تا از شهرستان ها هم دوستانی به این تارنما به عنوان نویسنده بپیوندند. برای تهیه یک برنامه بازاریابی اجتماعی نویسندگان تارنماهای گرگ خاکستری و ماندانا این رد و همنهاد مشاوران خوبی هستند.

دوستانی که در این تارنما می نویسند می توانند مطلب را هم در تارنمای خودشان منتشرکنند و به صورت شبکه ای لینک می دهیم . یک جریان مدنی ، خوش اخلاق و علمی راه می اندازیم و هشدار می دهیم. و موارد نقض یکی از اصول قانون اساسی کشورمان را برای همیشه ثبت می کنیم وبا امید به اینکه این اصل به طور کامل اجرا شود. به کسی توهین نمی کنیم ، غیرسیاسی و جوانمردانه عمل می کنیم . و ادامه می دهیم .

۱۳۸۶ تیر ۲۴, یکشنبه

تارنمای گروهی موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی



با سپاس از صفورا، مهدی، گرگ خاکستری، مجتبی مجدیان و محمد رضا جمالی فرد که به پیشنهاد ایجاد یک تارنمای گروهی برای گزارش موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی واکنش نشان داده اند. فکر می کنم ورودی های این تارنما سه دسته کلی خواهند بود. نخست گزارش هایی که از مطبوعات استخراج می شود، دوم مشاهده های مستقیم نویسندگان تارنما و سوم گزارش های خوانندگان .
همچنین لازم است تا دستور العملی کلی برای نوشتن چارچوب گزارش ها تهیه شود. از طرفی این تارنما باید سیاستگزاری شود و در یک استاندارد قابل قبول از نظر گزارش هایی که به ویژه توسط مشاهد ه گران نوشته می شود برخوردار باشد تا به قول صفورا در حد غرغر زدن های درون تاکسی و حرف های غیر مستند تنزل پیدا نکند.
این کار نیاز به یک مقدار کار فنی و تصمیم گیری در مورد اینکه از چه خدمات دهنده ای استفاده شود هم دارد.
من سعی می کنم در همه قسمت های پیش گفته کمک کنم . در مورد قسمت فنی سواد زیادی ندارم و دردور روزگاران هم مانده ام ولی فکر می کنم فرصت خوبی است تا از کسانی که بیشتر می دانند یاد بگیرم. دور روزگاران این داستان را پیگیری خواهد کرد و امیدواریم که سایر دوستان هم اعلام نظر کنند. به هر حال این کار تنها به صورت جمعی جواب خواهد داد. حرف هم حرف حساب خواهد بود. ما یک قانون اساسی داریم و برایمان مهم است که اصل پنجاهم قانون اجرا شود. از نظر قانونی هم رییس جمهور مملکت سوگند خورده اند که پاسدار قانون اساسی باشند. خوب ما گزارش خواهیم داد موارد نقض قانون را و انتظار داریم که مسوولین هم پیگیری کنند.

۱۳۸۶ تیر ۲۳, شنبه

گزارش موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی




سال ها قبل درجبهه سبز ایران گروهی ازدوستان برنامه ای را درقالب یک گروه کاری انجام می دادند که گروه بازتاب مطبوعات نام داشت. درواقع این جمع روزنامه های کشور را می خواندندو هرخبری که مربوط به محیط زیست بود استخراج می شد. یکی ازخروجی های این گروه خبرنامه بازتاب مطبوعات بود. خبرنامه قبل از انتشار در اختیار آقای دکتر مخدوم ( استاد محیط زیست دانشگاه تهران) و خانم گیتی رنجبران (وکیل پایه یک دادگستری) که از اعضای هیات مدیره جبهه سبز بودند قرار داده می شد تا برپایه این گزارش ها موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی استخراج شوند. سپس این گزارش ها برای مراجع و دستگاههای مربوطه ارسال می شد.

اگر دوستان طرفدار محیط زیست علاقمند باشند و وقت این کار را هم داشته باشند پیشنهاد می کنم یک وبلاگ گروهی درست کنیم تحت عنوان موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی. واخبار تخریب سرزمین و نقض این اصل در این وبلاگ گروهی ثبت شود. اگر این کار منظم انجام شود یکی از خروجی هایی است که می شود به افکار عمومی و مسوولین دولتی و ریاست جمهوری به عنوان پاسدار قانون اساسی ارسال شود.

و اما اصل پنجاهم :
در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسل های آینده باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران ملازمه پیدا کند، ممنوع است.






۱۳۸۶ تیر ۲۲, جمعه

بیا اینور بازار



برای رفتن به دامان طبیعت، کوه وکمپینگ، داشتن وسیله های محکم، با دوام و کارا نعمتی است. مدت ها بود که به دنبال خرید یک فلاسک با کیفیت می گشتیم تا کنون چند مورد خریده ایم ولی هرکدام مشکلی داشته اند. یکی آب را گرم نگه نمی دارد، دیگری اگر کج شود نشتی دارد آن یکی شکستنی است و از این جور گرفتاری ها. سرانجام یافتیم . فلاسک استنلی، استیل دوجداره با یک لایه خلاء. آقا این فلاسک 24 ساعت آب رو جوش نگه می داره . کار قدیمه، از 1913 تولید می شه . بخرید نونش حلال جونش آزاد. ازون جنس های جنسه. اینجا ما خریدیم 19 دلار، یک لیتر هم جا داره. روش که نوشته برای یک عمر کار می کنه . خدا پدر سازنده ش رو بیامرزه.
اینم تبلیغ مجانی برای استنلی.



دانستن و ندانستن مساله این است


آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمایید که تا خفته نماند
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

حاشیه نویسی بر مراجع و گزارش های علمی


در مدرسه بهداشت ما وظیفه داریم که مشق بنویسیم. درواقع برای هرکدام از درس هایمان حداقل یک مشق که شبیه یک مقاله است می نویسیم. باید موضوعی را انتخاب کنیم و با فراگیری مهارت ها و دانشی که در طول ترم تحصیلی بدست می آوریم موضوع را بپرورانیم و به طور معمول حاصل کار یک مطلب 20 صفحه ای می شود با حداقل 20 مرجع . البته اجازه داریم که صفحاتی را هم به صورت ضمایم به این مطلب اضافه کنیم.
یکی ازضمایمی که گاه اجباری است حاشیه نویسی بر مراجع است. این نکته به درد بحثی می خورد که درمورد ال گور درگرفته است . اینکه بعضی می گویند ما با نیت افراد کاری نداریم، یا با رفتارهای قبلی یا فعلی کاری نداریم و حالا می خواهیم ببینم که ازنفر چه حرف جدیدی می شنویم.
ازآن طرف بعضی از دانشمندان بورس گرفته از شرکت های نفتی نتیجه می گیرند که اصلا گرمایش جهانی پدیده ای طبیعی است و درحدود یک هزار سال قبل زمین گرمایی بیش ازحال را تجربه کرده است.

در واقع درحاشیه نویسی برمراجع، ما باید تحقیق کنیم و بنویسیم که هر کدام ازمقالات یا گزارش هایی را که به عنوان مرجع در مطلب خودمان استفاده کرده ایم از کجا آمده است. یعنی که نویسنده چه خط و ربطی دارد. از کجا پول گرفته. آیا یک شرکت دارویی هزینه تحقیقش را داده یا یک اتاق فکر یا یک دانشگاه یا یک خیر.
این مهم است که بدانیم دیدگاه سیاسی این فرد چیست. به ویژه در موضوعات آنالیز سیاست های بهداشتی بسیار حیاتی است. به ما یادمی دهند که بسیار شکاک باشیم. چرا که بعضی کمپانی ها یا دولت ها بعضی پژوهشگران را می خرند.بعضی دولت ها شبیه شرکت هایی که حساب سازی می کنند گزارش سازی و آمار سازی می کنند. گاهی درمطالعات تعریف استاندارد یک موضوعی مثلا بیکاری را عوض می کنند و بعد نتیجه می گیرند که در فلان مملکت که بیکاری بیداد می کند اصلا بیکاری وجود ندارد.یا اینکه تعریف خط فقر راعوض می کنند و بعد می گویند ما اصلا شهروند زیرخط فقر نداریم، یا اینکه آمار می سازند و به شما نشان می دهند که ایدز در آن کشورکنترل شده درحالی که نشده. یا اینکه دولت ها از محققین رشوه می گیرند به ویژه درکشورهای آفریقایی و درنهایت یعنی اینکه نتیجه گزارش یا مقاله علمی نه درجهت پیشرفت علم وخدمت به بشریت که درجهت منافع سیاسی یا اقتصادی افراد، شرکت ها یا دولت ها قرار می گیرد. ما به عنوان سیاستگزار بهداشتی باید این توان را داشته باشیم که کمتر گول تحقیقات جهت دار(آشغال) را بخوریم.

البته این به معنی افتادن ازآن ور بام نیست. فقط ذکر نکته ای است که درمواجه با هر مطلبی که درجای مهمی چاپ شده است محتاط عمل کنیم ولی نه آنقدر که دیگر عمل نکنیم.

۱۳۸۶ تیر ۲۱, پنجشنبه

حمام عمومی

اینجا ساحل رود چارلزدربستون است. همه مرغابی ها ، غازها و قوهای وحشی درحال استحمام و تمیز کردن پروبالشان هستند.

یکی از غازها فریاد می زد لنگ لنگ لنگ ، یکی دیگر داد می زد : خشک خشک یکی آب خوردن می خواست در کاسه روحی با یک قالب یخ لیوانی . لنگ ها درپلکان حمام تاب می خوردند. بوی نم و تازگی درکوچه پیچیده بود. زمین حمام داغ بود، کف پا را می سوزاند. دلاک چرک را گلوله می کرد دربازو ی غاز فربه. دلاک دیگری مشت ومال می داد و ترقه ی مشت ومال دل بچه قو را می لرزاند. کف درکیسه ای جمع می شد و سطل های آب داغ بود که بابا یش بر سروصورت بچه می ریخت.کیسه کشیدن اجباری بود و درد داشت. صورت کودک قرمز می شد. قرمزی یعنی تازه گی. خزینه هم بود ولی حمام دوشی شده بود و کسی درخزینه نمی رفت. اتاق تاریکی آنجا بود که بچه هیچوقت آنجا راندید. حمام هفتگی بود و بهترین ساعت 4 صبح . کسی با دو لنگ خشک احرام بسته بود و نماز می گزارد. هرکس وارد می شد بلند بلند سلام می داد. آب جوش می ریخت بر سروصورت کودک . مرد جاهلی با تیغ مصرف شده ای که به کاشی حمام چسبیده بود بدون ماشین صورتش را می تراشید. او تیغ را در لای انگشتانش گرفته بود. بر روی بازوی مرد جاهل نوشته شده بود هرگز نمیر مادر.

جوانان بازو گرفته بودند و از علم کشی های روز عاشورا می گفتند.

حالا دیگر خورشید بالا آمده بود بچه قو با عموها وبابا بغچه به دست خارج می شوند وانعام دلاک با تعارف درمشت او نهاده می شود.




عافیت باشه

کمبود دانش، مشکل همه ما



محمد درویش عزیز نقدی دارند بر یکی از علل منفعل و شرطی عمل کردن تشکل های مردم نهاد در طول یک دهه گذشته. نکته این است که فعالان این تشکل ها به اندازه کافی برای یاد گیری در این حوزه وقت نمی گذارند. این یادگیری می تواند مطالعه دانش مکتوب باشد، دیدن فیلم های مستند آموزنده یا حتی دیدار بی واسطه از طبیعت سرزمین باشد. درویش در بخش نظرات تارنمای گر گ خاکستری در مورد مطلب یک حقیقت ناخوشایند می گوید:

بيشتر مايل بودم برای خوانندگانت از تاثيرگذارترين فراز فيلم سخن می گفتی ... در باره درختان مست می نوشتی ... از بلای کوچ در هلند می گفتی ... از تاثیر مطالعات لویی تامپسون ... از ماجرای آن حباب بزرگ ... از ماجرای تامين آب شيرين ۴۰ درصد مردم جهان ... اينکه آن مشاور ارشد دولت کنونی آمريکا کيست که چنين گافی داده؟! از اظهار نظر عجیب و حیرت انگیز جرج بوش پدر می گفتی ... اينکه چرا ۵/۵ ميليون هکتار از جنگلهای آلاسکا بايد طعمه يک سوسک شود؟! عليرضا آيينه چيان عزيز!چرا برايمان از تفاوت مديريت سرزمين در هائيتی و دومنيکن نمی گويی؟!! چرا از رسوايی جيمز هانسن سخنی را با مخاطبين خود در ميان نمی نهی ... نه توَ؛ نه شهريار؛ نه مژگان؛ نه ماندانا؛ نه ناصر؛ نه سيامک؛ نه هومن و نه ...........راستش اين ماجرای فيلم ال گور و برخورد رخوت آميز حتا دوآتيشه ترين طرفداران محيط زيست وطنی با آن؛ يک حقيقت تلخ را برايم بيش از پيش آشکار کرد! اينکه چرا تشکلهای مردم نهاد در اين حوزه تا اين حد - در طول یک دهه گذشته -منفعل و شرطی عمل کرده اند و به قول ناصر کرمی عزيز: اين توان های کم اثر و پراکنده چرا به اين روز ... افتاده اند؟حقيقت اين است که ما آنقدر گرفتاريم که وقت نمی کنيم آن طور که دوست داريم به محيط زيست بپردازيم؛ برايش وقت بگذاريم؛ بخاطرش مطالعه کنيم و خود را از لذت صرف يک کاپوچينو در کنار دوستمان در کافه تيتر - مرحوم - محروم سازيم!


پیام درویش نقد صادقانه یکی ازآفات حرکت های مردمی این سرزمین است. کم اطلاعی و بی توجهی به دانش روز. بسیاری ازفعالان محیط زیست حتی فرصت آموختن بی واسطه ازطبیعت شگفت انگیز سرزمین ایران را ازخود دریغ داشته اند. چطور می شود طرفدار محیط زیست باشی ولی به دشت و کوه و دریاچه و رودخانه نروی . چطور می شود طرفدار محیط زیست باشی ولی ازدیدن افق لذت نبری. چطور می شود طرفدار محیط زیست باشی ولی ازشرم وحیای پلنگ انگشت به دهان نشوی. چطور می توانی ادعا کنی که ایران را دوست داری ولی به زیارت دامنه دماوند نرفته باشی.

پیام درویش بی غل و غش است آنرا جدی بگیریم.

۱۳۸۶ تیر ۲۰, چهارشنبه

۱۳۸۶ تیر ۱۹, سه‌شنبه

Free Hugs Campaign

اثرات بهداشتی تغییرات آب وهوایی



پزشکان و دانشمندان درسراسرجهان بیشتر وبیشتر به اثرات گرمایش جهانی برسلامت انسان ها حساس شده اند. به گزارش سیرا کلاب که یکی از عمده ترین تشکیلات غیرحکومتی طرفدار محیط زیست درجهان است، تغییرات آب و هوایی همه ساله جان صدها نفر را درایالات متحده می گیرد. آب و هوای گرم کنونی محیط مناسبی است برای گسترش بیماری های عفونی، و این وضعیت میلیون ها نفر را درخطر ابتلا به بیماری های عفونی قرار داده است. براساس مطالعه ای که پانل بین دولتی تغییرات آب وهوایی که یک مجموعه تحت حمایت سازمان ملل متحد است انجام داده و براساس کار مشترک 2500 دانشمند درسراسر جهان ثابت شده است که گرمایش جهانی اثرات مضری برسلامتی انسان های ساکن درزیست کره دارد. این مطالعه می گوید که دمای هوا درآینده نه براساس درجه های مرسوم بلکه به واسطه تعداد افرادی که جان خود را در این شرایط از دست می دهند سنجیده خواهد شد.

مالاریا، تب دنگ و انسفالوپاتی مشکلاتی نیستند که به طور معمول دراتاق های اورژانس بیمارستان های ایالات متحده دیده شوند ولی با وضعیت آب و هوایی جدید این گرفتاری ها هم به سیاهه مشکلات معمولی در اتاق های اورژانس اضافه شده اند. پزشکان دانشگاه هاروارد افزایش موارد پیش گفته را به تغییرات آب وهوایی ربط می دهند. تب دنگ یک بیماری است که به واسطه نوعی حشره منتقل می شود و هیچ واکسنی هم ندارد.

تغییرات آب وهوایی هچنین بر تولیدات کشاورزی تاثیرمنفی داشته است و بیم آن می رود که 300 میلیون نفر به مبتلایان به سوء تغذیه در جهان اضافه شوند. هرچه پدیده گرمایش جهانی پیشتر می رود به موارد سیل وخشکسالی ها افزوده می شود و درنتیجه زنجیره ای از گرفتاری های تهدید کننده سلامت به سیاهه مشکلات بشری افزوده می گردد.

Source of the photo

۱۳۸۶ تیر ۱۷, یکشنبه

امداد زمین



در سال هایی نه چندان دور دوستانی در جبهه سبز ایران برای یاری رسانی به مردم و گونه های جانوری و گیاهی گرفتار آمده در بلایای طبیعی گروه فعالی تشکیل دادند با نام امداد زمین. یکی از دوستانی که درجلسات آموزش امداد ونجات وبا هماهنگی هلال احمر ( شیرو خورشید سابق) به این گروه یاری می رساند علی شادلو بود. یک امداد ونجاتی کار کشته و واقعی . امروز به واسطه تارنمای محمد رضا جمالی فرد آموختم که این شادلوی فعال نام خودش را درکتاب رکوردها با شنای عرض دریای مازندران ثبت کرده و اکنون قصد دارد تا از دوبی تا بندرعباس (یا بندر لنگه ) یعنی عرض خلیج فارس را شنا کند. چنین اقداماتی که به ویژه با شعارهای انسانی انجام می شوند جای تقدیر و تبلیغ دارند. شادلوی جوان همیشه سبز باشی.

بنزین، مسافرکشی، محیط زیست، شغل کاذب


همانطور که می دانید به دنبال انتشار گزارش برونتلند در سال 1987 و با برگزاری کنفرانس زمین در ریو به سال 1992 پارادایم توسعه پایدار به صورتی فراگیر وارد ادبیات توسعه شد و کوشندگان حفاظت محیط زیست برندگان اصلی این تحول بودند، آنجا که حفظ محیط زیست به عنوان یکی از ستون های اصلی توسعه درکنار ستون های اقتصادی و اجتماعی قرار می گرفت. ورود چنین تفکری به عرصه های محیط زیست مسوولیت مسوولان و سیاستگزاران زیست محیطی را نیز دو چندان کرد ،چرا که لازم آمد که سیاستگزاران و مدیران سازمان های محیط زیستی دانش خود را در مورد رابطه علوم اجتماعی و اقتصاد با محیط زیست ارتقا دهند.

به نظر می رسد چند روز قبل یکی از مدیران محیط زیست در تهران ضمن تحلیل اثرات سهمیه بنزین اشاره کرده اند: این سیاست باعث ازبین رفتن مساغل کاذبی مثل مسافر کشی می شود.
آیا مسافر کشی شغل کاذب است؟ شغل کاذب چه صیغه ای است؟ سیگار فروشی یا کوپن فروشی چطور؟ سیگار فروشی کاذب است چون جنس مضر به دست مصرف کننده می رساند یا اینکه فروشنده دکان و دستگاه ندارد. علم اقتصاد در این باره چه می گوید . حامد قدوسی بر این مطلب تحلیلی نوشته اند که خواندنی است.

۱۳۸۶ تیر ۱۶, شنبه

به بهانه کنسرت زمین زنده



روز گذشته سرانجام کنسرت های زمین زنده به همت ال گور معاون رییس جمهور سابق آمریکا در سیدنی ، توکیو، شانگهای ، ژوهانسبورگ، هامبورگ، لندن، واشنگتن، نیوجرسی و ریودوژانیرو برگزار شد. برآورد می شود که این کنسرت ها در مجموع حدود دو میلیارد نفرتماشگر داشته اند. شبکه های عمده خبری و رسانه ها این برنامه ها را پوشش دادند. ال گور درمصاحبه ای که با شبکه ان بی سی انجام داد اعلام کرد که این حرکت آغاز یک کمپین 3 تا 5 ساله است و نقش این برنامه آگاهسازی عمومی در مورد گرمایش جهانی است . او گفت که به یک فرصت ده ساله نیاز داریم تا اثرات این حرکت ها را ببینم . ال گور در مصاحبه با ان بی سی همچنین اعلام کرد که این مشکل یک مساله جهانی است و برای حل مساله ای با چنین ابعادی به یک حرکت مردم نهاد فرا ملی نیازداریم و بایستی درسطح تک تک اعضای جامعه جهانی تغییر رفتار را ایجاد کنیم.

از سوی دیگر منتقدان، این برنامه را مورد نقد قرار دادند. سرویس جهانی بی بی سی گزارش داد که جورج مارشال از شبکه اطلاعاتی توسعه آب و هوایی در گفتگو با بی بی سی گفته است: با داشتن ثروتمندترین مردم دنیا بیایی و بگویی ، هی ما می خواهیم کمی ملاحظه کنیم مضحک و خنده دار است. همچنین برخی گفته اند که جالب است که مروجین مبارزه با گرمایش زمین دور دنیا با هواپیما می گردند و این برنامه را تبلیغ می کنند. همچنان که می دانید یک سفر هوایی به اندازه یک سال مصرف خودرو سواری در آلودگی محیط زیست و افزایش گازهای گلخانه ای موثر است.

با توجه به ابعاد این برنامه و اینکه تلاش برای کاهش گازهای گلخانه ای ( بخوانید کاهش مصرف سوخت های فسیلی ) دشمنان ( بخوانید شرکت های نفتی و کشورهای عمده صادرکننده نفت) زیادی دارد و از سوی دیگر طرفداران محیط زیست طیف گسترده ای از سبزکم رنگ تا سبزپررنگ را شامل می شوند به نظر می رسد که نقدهای فراوانی در مورد این برنامه نوشته خواهد شد. امروز دو میلیارد نفر صدای تغییرات آب و هوایی را
اززبان ستاره های موسیقی شنیدند واین پیام که برای ایجاد یک تغییر لازم نیست که حتما آدم مشهور و مهمی باشی در فضا منتشر شد.




۱۳۸۶ تیر ۱۵, جمعه

تاتی تاتی چینی ها برای حفظ محیط زیست


شرکت های آلاینده محیط زیست ازاین پس برای گرفتن وام درچین دچار مشکل خواهند شد. به گزارش آسوشیتدپرس از پکن به دنبال آلودگی شدید هوا درشهرهای این کشور پهناور که رشد سریع را بدون توجه به محیط زیست تجربه می کند، دولت تصمیم گرفته است که یک پیام روشن به شرکت ها بفرستند. شرکت های چینی تا کنون به راحتی قوانین محیط زیست را زیرپا می گذاشتند و با پرداخت جریمه و یا رشوه مشکل را حل می کردند. آلودگی محیط درچین سبب شده که میلیون ها نفر به آب سالم دسترسی نداشته باشند و سلامت ساکنان این کشورشلوغ به خطربیفتد. این تصمیم زمانی اتخاذ شد که رییس تشکیلات محیط زیست اعلام کرد که آلودگی های محیطی زمینه اعتراض های عمومی را درجمهوری خلق چین فراهم آورده است.

آیا کره زمین واقعا با خطر روبروست؟




مطلب ادامه تمامی به نقل ازبی بی سی است. تقارن جالبی است بين اين مطلب و موج سبزی که آقای درويش به راه انداخته و تشويق همه دوستان به تماشای مستند يک حقيقت ناخوشايند.


فعالان محیط زیست روز شنبه (7 ژوئیه) برنامه های هنری ویژه در سراسر جهان برگزار می کنند تا با کمک خوانندگان و هنرمندان به مردم بگویند خطرات تغییرات جوی برای ساکنان کره زمین موضوعی جدی و همگانی است.
"ال گور"، یکی از کاندیداهای سابق ریاست جمهوری آمریکا که امسال فیلم مستند او در باره تاثیرات نامطلوب تغییرات جوی بر کره زمین جایزه اسکار هالیوود را برد، برگزاری این کنسرت ها را سازماندهی کرده است.
کنسرت "زمین زنده" در شهرهای نیویورک، لندن، ژوهانسبورگ، ریو دو ژانیرو، شانگهای، توکیو، سیدنی، هامبورگ و حتی پایگاه بریتانیا در قطب جنوب برگزار خواهد شد.
در کنسرت لندن، که در استادیوم سرپوشیده "ومبلی" برپا خواهد بود، چهره های هنری بین المللی از جمله "مادونا"، "متالیکا"، "جنسیس"، "رد هات چیلی پپرز" و "دوران دوران" شرکت خواهند داشت.
اجرای این برنامه در حالی صورت خواهد گرفت که نظرسنجی ها در بریتانیا نشان می دهد بسیاری از مردم معتقدند بحران تغییرات جوی به وخامتی که سیاستمداران از آن سخن می گویند، نیست



.
سرویس جهانی بی بی سی با ال گور در این باره گفتگو کرده است:
- با توجه به قوت گرفتن اتفاق نظر میان دانشمندان درباره خطرات تغییرات جوی برای کره زمین، آیا شما از این که بسیاری از مردم در مورد جدی بودن این بحران تردید دارند، تعجب نمی کنید؟
من خیلی تعجب نمی کنم. نظرسنجی ها در آمریکا و خیلی نقاط دیگر جهان نیز همین را می گویند. فراموش نکنیم که آلودگی محیط زیست پول ساز است و برخی از شرکت هایی که مسئول آلوده شدن آب و هوا هستند، از بیم از دست دادن منافعشان نمی خواهند وضعیت فعلی تغییر کند و برای همین پول خرج می کنند تا اطلاعات مبهم و متناقض در اختیار مردم گذاشته بشود. متقاعد کردن مردم هم کار خیلی سختی نبوده چون هیچکدام از ما دوست نداریم درباره موضوعی فکر کنیم که خیلی جدی و دردناک است. بحران تغییرات جوی موضوعی جدی و دردناک است.
- تفکری دردناک و در کنار آن نیاز به فداکاری؟
بله و همچنین فداکاری. با این حال باید از کلمه فداکاری با دقت استفاده بشود چون بیشتر تغییراتی که برای حل بحران آب و هوا لازم است همان هایی است که در نهایت به نفع جیب و همین طور کیفیت زندگی ما خواهند بود، بهتر است.
- شخصیت های فعال در زمینه محیط زیست در بریتانیا هم همین استدلال را می کنند که مثلا می توانیم معضل جنگل زدایی را طوری حل کنیم که "نه سیخ بسوزد و نه کباب". گاهی به نظر می آید که چنین چیزی فقط خواب و خیال است.
بله درست می گویید و مردم به طور ناخودآگاه این گونه نگرش ها را باور نمی کنند. در کنسرت های روز شنبه (7 ژوئیه) ما از مردم می خواهیم که هفت تعهد را بپذیرند؛ اتفاقا یکی از این تعهدات کاشتن یک نهال و همکاری برای حفاظت از درختان و جنگل هاست. انتظار داریم دو میلیارد نفر در سراسر جهان - چه حضوری و چه از طریق شبکه های تلویزیونی و اینترنتی - روز شنبه تماشاچی کنسرت های ما باشند.

- شما خوشبین هستید که چین، یکی از کشورهای اصلی آلوده کننده محیط زیست، متقاعد شده با بحران آب و هوا مقابله کند. اما خیلی ها معتقدند که این خیالی خام بیشتر نیست و ال گور نباید امیدوار باشد که توانسته چینی ها را متقاعد کند. چرا فکر می کنید موفق شده اید نظر چین را عوض کنید؟
من فکر نمی کنم خام یا بیش از حد خوشبین باشم. من همچنین در مورد مشکلات تغییر تفکر چینی ها و همین طور کشور خودم آمریکا، دچار شبهه نیستم. اما من نشانه هایی از تغییر را می بینم. رشد اقتصادی در چین باعث شده شمار کارخانجات متکی بر سوخت ذغال سنگ در این کشور رو به افزایش باشد. اما حالا سیاستمداران این کشور متوجه شده اند که چین، مانند بقیه دنیا، با خطرات ناشی از تغییرات جوی روبروست. مثلا آب شدن یخچال ها، که منبع آب آشامیدنی یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت چین محسوب می شود، موضوع حیاتی برای این کشور است. من فکر می کنم ما فرصت فوق العاده ای داریم که چین را متقاعد کنیم به پیمانی که در ماه دسامبر تصویب خواهد شد، ملحق شود.
- منظور شما کنفرانس در بالی اندونزی است؟
بله و کنسرت "زمین زنده" در روز شنبه طوری برنامه ریزی شده که توجه مردم تمام جهان، از جمله چین، را به این موضوع جلب کند. یکی از هشت کنسرت بزرگی که برپا خواهد شد در شهر شانگهای، مرکز مالی چین است و در سراسر این کشور هم پخش تلویزیونی می شود.
- شما چالش کنونی را چگونه ارزیابی می کنید؟ روشن است که هنوز هم باید عده ای را متقاعد کرد. بیشتر دانشمندان، اما نه همه آنها، متقاعد شده اند که تغییرات جوی خطرآفرین است. بسیاری از تولیدکنندگان کالا و مراکز تجاری، برخلاف چهار پنج سال پیش، باور کرده اند که این بحران جدی است. اما مردم عادی اصولا پیش بینی های سیاستمداران را به سختی باور می کنند. برای افراد مردد و بدگمان چه پیامی دارید؟ چالش کنونی چیست؟
خشکسالی یکی از عواقب تغییرات جوی است
رابطه انسان با کره زمین در مدت زمان کوتاهی کاملا دگرگون شده است. ما در مدتی کمتر از یک قرن شاهد چهار برابر شدن جمعیت زمین بوده ایم. نکته مهم تر پیشرفت فن آوری است. ما از امکاناتی استفاده می کنیم که هزاران برابر قدرتمندتر از امکاناتی است که اجداد ما در اختیار داشته اند. رشد جهان در همه زمینه ها عمدتا به سوخت فسیلی متکی بوده است. نتیجه این تحول گسترده، تولید 70 میلیون تن گاز دی اکسید کربن بوده که به طور روزانه وارد لایه نازک اتمسفر کره زمین می شود. همان طور که جان تیندال، دانشمند بریتانیایی، صد و پنجاه سال پیش گفت که تصاعد دی اکسید کربن باعث می شود گرمای خورشید در اتمسفر حبس بشود. برای ثبات این ادعا فقط کافی است که به آب شدن یخچال های قطبی و کوهستانی نگاه کنیم. بنابراین از آنجایی که بازدم کشورهای صنعتی و متمدن دی اکسید کربن است ما باید هر چه سریعتر همه را وادار کنیم برای مقابله با گرمایش مخرب کره زمین که از آلوده شدن هوا ناشی شده، اقدام کنند.
- همانطور که می دانید اخیرا در بریتانیا ما بار دیگر با خطر اقدامات تروریستی مواجه شدیم. به نظر شما، به عنوان یک سیاستمدار باسابقه، امروز دولت ها و مردم کدام خطر را باید جدی تر بدانند: خطر تروریسم یا خطر گرمایش زمین؟ و نظام های سیاسی در غرب چه باید بکنند که تلاش برای حل این دو مشکل به موازات یکدیگر رخ بدهد؟ ظاهرا خود شما هم همین هدف را دنبال می کنید.
صد در صد. ما لازم نیست مشکلات مهم را اولویت بندی کنیم. ما این ظرفیت را داریم که به دو مشکل تروریسم و بحران آب و هوا و حتی مشکلات دیگر هم همزمان بپردازیم. من شخصا برخورد گوردون براون، نخست وزیر جدید بریتانیا، با دو موضوع تروریسم و گرمایش زمین را قابل ستایش می دانم. بریتانیایی ها خیلی خوشبخت هستند که یکی از احزاب مخالف دولت هم به بحران تغییرات جوی توجه نشان داده است. در کشور من آمریکا، احزاب، موضوع گرمایش زمین را بهانه خوبی برای رقابت های سیاسی نمی دانند. از سوی دیگر، رهبران تجاری بریتانیا، آن طور که من مشاهده کرده ام، به موضوع خطرات تغییرات جوی توجه خوبی نشان داده اند. من فکر می کنم بریتانیا، الگوی خوبی برای کشورهای غربی است و دلم می خواست که آمریکا هم همین گونه با این موضوع برخورد می کرد. به هر حال ما باید اطلاعات در مورد خطرات گرمایش زمین را به گوش مردم برسانیم و هدف از کنسرت های "زمین زنده" در روز شنبه همین است. فرصت برای اقدام به سرعت از دست می رود و دانشمندان هشدار داده اند که ما فقط 10 سال دیگر فرصت داریم تا تحولی چشمگیر و اساسی در شرایط آب و هوایی کره زمین ایجاد کنیم. اگر این کار را نکنیم کره زمینی را به بچه های خود تحویل خواهیم داد که امکان احیای توازن جوی در آن از دست رفته است.

۱۳۸۶ تیر ۱۴, پنجشنبه

نگاهی به روانشناسی وبلاگ نویسی

مرتضی کریمی در تارنمای انسان درشطرنج بودن مطلبی دارد با عنوان وبلاگ نویسی و ترس ازبزرگ شدن، فکر می کنم این مطلب به بحث بیشتری نیاز داردبه ویژه اززاویه تنوع وتکثرآرااهالی این دهکده، ولی به هرحال نگاهی است ارزشمند و ما می توانیم به این نگاه توجه کنیم و اگر دوست داشتیم نظرمان را راجع به آن بنویسیم او می نویسد که:
محیط مجازی به مثابه «فراخود» یا خود برتر، «نیاز به مراقبت شدن» را به شکلی کاذب در افراد برآورده می‌سازد، و دقیقتا به همین ترتیب احساس مسئولیت نسبت به محیط واقعی را از آنها گرفته و آنها را در عالم واقع به موجوداتی غیر انتقادی و ساده‌لوح بدل می‌کند. اگر چه افراد در سطح خودآگاه وانمود می‌کنند –و گاهی حقیقتا احساس می‌کنند- که از وضعیت موجود راضی هستند و به دنبال تایید مافوق‌ خود (وب) هستند، اما در ناخودآگاه خود نسبت به این دریای بیکران و این خداوندگار مقتدر که مانع ابراز احساسات واقعی آنها و اغنای واقعی نیازهای آنهاست خشمناک و ناراضی‌اند و آرزو می کنند که ای کاش می‌توانستند از وب‌هایشان استقلال داشته باشند. بنابراین کهنه کاران به تازه واردان می گویند ((مواظب باش مثل من آلوده نشوی))!
آنها نیاز به تایید و تنبیه دارند. بنابراین شما به نوشته‌ها(پستها)ی فراوانی بر می‌خورید که نویسنده آن اطمینان دارد که نوشته‌اش به
مذاق خوانندگان خوش نخواهد آمد، اما عمدا و برای جلب توجه و برخورداری از احساس همدلی و دوست‌داشته‌شدن، آنرا می‌نویسد. جالب آنکه حتی برای برانگیختن احساس مخاطب به سود خود، وی را تهدید به از دست دادن خود(وبلاگ نویس) می‌نماید. به عنوان مثال می‌نویسد که (( از فردا دیگر کسی برای شما نخواهد نوشت، من از صفحه روزگار حذف می‌شوم)). کامنت‌ها (انگاره)یی که برای چنین نوشته‌ای ثبت می‌شود، حاکی از بیشترین ابراز احساسات برای از دست ندادن نویسنده و بازگرداندن وی به زندگی و نویسندگی است. چرا که در موقعیت مشابهی خواننده این وبلاگ، نویسنده وبلاگی است که در آن به ابراز احساسات این نویسنده(به عنوان خواننده) نیازمند است.

درباره جنگ




دکتر ابوالفضل وطن پرست دوست خوب و فاضلم یادداشتی نوشته اند درادامه مطلبی که آغاز کردم با عنوان دشمنان واقعی ما. با تشکر از ابوالفضل عزیز، همچنانکه دراین مطلب آمده این بحث برای گفتگوی بیشتر همچنان باز است و ما منتظر نظرات ارزشمند شما خوبان هستیم .


یادداشت سیامک حاوی نکات دلهره انگیزی است برای من که سال هاست به دنبال یافتن پاسخ این پرسش اساسی هستم که وضعیت طبیعی برای بشر ، به مثابه یک زیستمند مستقل ، و برای جوامع بشری کدام است ؟ جنگ یا صلح؟ به شکل ساده مفهوم این پرسش این است که مثلا جنگ حالتی طبیعی است و بشر ذاتا جنگ جو است و همواره مسائلش را با جنگ حل کرده ( و اساسا تمام مو جودات جهان به شکلی همین گونه اند) و ما به دلایلی از قبیل هوشمان ، تلاش می کنیم گاه در وضعیتی غیر طبیعی( یعنی صلح) به سر ببریم، اما وضعیت تعادل حالت جنگ است .، و یا بالعکس؟ بی تعارف باید بگویم یافتن پاسخ این پرسش اصلا ساده نیست و هیچ معلوم نیست بتوان پاسخی برایش یافت( به متون متعدد در حوزه روانشناسی فردی و اجتماعی و جامعه شناسی رجوع کنید تا پی به صحت ادعای من ببرید). ما به احتمال فراوان تنها می توانیم با توجه به شرایط و نتایج ، قضاوتی کلی در باره یک وضعیت خاص داشته باشیم . که این کمی از آن چیزی است که سیامک سعی کرده به آن بپردازد یعنی با چند مثال نشان داده که تجربه برخی جنگ ها چه فوایدی برای بشر ایجاد کرده است و در کل شرایط بحران چگونه می تواند ما را برای یافتن پاسخ های درست تر و سریع تر یاری رسان باشد. اما چنانچه با رویکردی علمی به موضوع نگاه کنیم احتمالا قادر نخواهیم بود ثابت کنیم که مثلا کشف فلان وسیله یا بیان بهمان نظریه دقیقا به علت وجود شرایط جنگی بوده و یا میزان وابستگی به آن چه اندازه بوده است؟ و یا در شرایط صلح جه اتفاقی رخ می داده است ؟ با نگاهی از آن سو می توان گفت اکثر دستاورد های گرانبهای بشری در دوره های آرامش به دست آمده اند که مثال بارز آن دستاوردهای هنری از قبیل ادبیات ، نقاشی و سینماست...بگذریم
غرض اصلی ام از بیان این جمله که این نکته را دلهره آور دانستم، اشاره به طرح ساده پرسشی پیچیده و بازخورد های با ز هم ساده به پرسشی ساده شده است . شاید نیاز به بحث مفصلی در باره مفاهیم جنگ و صلح باشد که جای دیگری و فرمی دیگر را طلب می کند اما این میزان اشاره را لازم می دانم، زیرا در شرایطی که سلیه هولناک برخوردی منطقه ای بر سر ما ست ، هر اشاره ای که از آن بوی برکت زایی و تطهیر جنگ بیاید را بسیار نسنجیده می دانم.


1- الزام وجود شرایط جنگ برای دانستن عافیت صلح الزام نا درستی است در آن صورت هر نسلی حد اقل نیاز به تجربه یک جنگ را دارد .

2- دلیلی ندارد که ما برای صورت بندی آنچه به موجودیت بشر بر روی زمین باز می گردد به تطهیر وضعیتی ناشایست بپردازیم و آنگاه تلاش نمائیم از قلب آن واقعیت ناشایست صورت بندی دلخواهی را بیرون بکشیم. ایدز یک مسئله پیش روی بشر است باید آن را بفهمد و نسبت خود را با آن تعریف کند همانند هر موضوع دیگری در طبیعت. اندیشه جنگ با طبیعت ، با مشکلاتش، با محدودیت هایش، و با ابهام هایش، و تلاش برای غلبه بر آن، اندیشه ای بیکنی- دکارتی است که عاقبت آن رویکرد تخریب کسترده است . و نهایت آن انسانی است ستیزه جو و نه هماهنگ و نه مهربان با طبیعت که هر چیزی را از منظر جدال با طبیعت و غلبه و تصاحب بر آن تفسیر می کند. رویکرد حل مسئله یا درمان یا گذر از کنار یک مشکل و یا کنار آمدن با چیزی و .. اشکال گوناگون مواجهه با امور جهان است که الزاما نیازی نیست نام جدال بر آن بنهیم و بگوئیم بشر ذاتا نیاز به جدال دارد.


3- اما مهم ترین خطر این رویکرد این است که اساسا مفاهیمی همانند بی عدالتی به دنبال مصادیق خود در جهان واقعی می گردند وگرنه به خودی خود یک واژه اند و آدم ها عادت دارند این مصادیق را در میان خود و در پیرامون خود بیابند. اگر مفهومی از نظر آن ها خوب بود مصداقش را در بین خود خواهند یافت و مفاهیم بد برای دشمنان واقعی شان باقی می ماند. مثلا شما اگر با بن لادن صحبت کنید خواهد گفت با شما موافق است و باید بر علیه بی عدالتی چنگید اما به شما خواهد گفت مصداق بی عدالتی در جهان آمریکای کافر است و بهترین روش چنگ با این مصداق بارز بمب گذاری است همان گونه که جناب بوش به دنبال شیطان در کاخ های صدام آمده بود شیطانی که از منظر او نماد شرارت در جهان است. خوب چه باید کرد؟ چه تضمینی وجود دارد که هر کسی با توجه به عقاید خود و روش های مورد قبولش به چنگ پلید ی ها
نرود و خون هر کسی را خواست نریزد و هر آنچه را خواست به نابودی نکشد مثلا برای جدال با فقر
دستور پاکتراشی جنگل ها را ندهد و یا حتی عده ای از اشراف را به تیغه گیوتین نسپارد؟ در این بین به این
موضوع نیز اشاره نماید که این شرایط خون و خون ریزی دارای برکات فراوانی برای مردم است!

4- به همین دلیل معتقدم طرح موضوعات درست ( از منظری که ما به آن ها می نگریم) با استفاده از پارادایم های غلط آفت خطرناکی است که بسیاری از اندیشمندان جهان گرفتارش شده اند . توجیه وسائل بد با هدف های خوب . نیین واژه های خوب با ادبیات بد . انداختن بمب اتم برای حفظ صلح ، نسل کشی برای ایجاد رفاه برای نژاد برتر ، اجازه به حکمرانی حکومت های فاسد برای ایجاد موازنه قدرت و هزاران بازی از این دست که می توانم در یک جمله خلاصه اش کنم مصلحت اندیشی های درد آور نخبگان برای صلحی دور دست و احتمالی برای مردمانی که مرده اند!

5- جای این بحث مفصل را باز می گذارم چون تا همین جا هم ده ها پرسش تازه پیش آمد و از همه مهم تر اینکه : خوب برای درد ها و آلام بشری چه باید کرد؟ از چه واژگانی باید سود جست؟ و ....

.

۱۳۸۶ تیر ۱۳, چهارشنبه

مادر

Source of photo

دشمنان واقعی ما





جنگ تلخ است، باید درمیانه میدان تلخ جنگ باشی تا قدر صلح را بدانی . شب گذشته فیلم کوهستان سرد ساخته آنتونی مینگ هلا را دیدم. با بازی هنرمندانه نیکول کیدمن، رنی زل وگر( برنده اسکار بهترین بازیگر زن به خاطر بازی دراین فیلم درسال 2003 ) و بازی شورانگیز جود لو( نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد به خاطر بازی در این فیلم درسال 2003) . داستان فیلم در کارولینای شمالی ودرمحلی کوهستانی به اسم کوهستان سرد ودر زمان جنگ های داخلی آمریکا اتفاق می افتد. میدان های وحشتناک جدال میان یانکی های شمالی و جنوبی های کشاورز وبرده دار، سربازگیری های اجباری، زنان سرپرست خانواده، باج گیری های ماموران محلی، و امید به وصال درطول 154 دقیقه این فیلم پرکشش ادامه دارند.

شاید جنگ ها باعث شوند که ملت ها قدر عافیت بدانند. شاید ملت ها به دشمن نیاز دارند تا متحد شوند. شاید بدون داشتن دشمن و اعلام وضعیت اضطراری کوشش های فن آوری برای دستیابی به زندگی بهتر کند شوند. شاید این خاکستر جنگ است که هربار که پراکنده می شود خمیرمایه پیشرفت را به ارمغان می آورد.

بسیاری از پیشرفت های پزشکی و بهداشتی و واکسیناسیون ها توسط ارتش ها به بشریت عرضه شده اند. ساخت کامپیوتر، رادار، دستگاههای مخابراتی و ماشین های صنعتی برای خدمت به ماشین های جنگی بوده است.

دردوران جنگ سرد، رقابت میان دو ابرقدرت دستمایه سیاستگزاری های نظام دوقطبی جهانی بود. اکنون مذهبی های افراطی و نظام غرب درمقابل هم قرار گرفته اند. اسراییل بدون وجود دشمنی به اسم ایران امکان زندگی ندارد. ایران بدون وجود دشمنی به اسم آمریکا. آمریکا بدون وجود دشمنی به اسم القاعده. بازی تلخی است ولی این واقعیت جهان امروزاست.

و اما حرف این نوشته این است که :
اگر قبول داریم که بشر به طورذاتی به جدال نیاز دارد بیایم معادله دوست دشمن را تغییر دهیم .
وظیفه ما نیروهای صلح طلب این است که دشمنان واقعی بشریت را دراثر تلاش های آگاهی رسانه به ملت ها و دولت ها معرفی کنیم . ما دشمن کم نداریم. ما می توانیم دشمنانی مثل جهل، ایدز، گرمایش زمین، گرسنگی ، فقر، بی عدالتی، را جایگزین دشمنی بین ملت ها ، فرهنگ ها ، مذاهب و دولت ها کنیم. ما می توانیم دریک تلاش جهانی میدان کارزارهایمان را تغییر دهیم. در کارزار علیه ایدز با سایر ملت ها رقابت کنیم . درکارزارعلیه بی سوادی . در کارزار عدالت. می توانیم روزی هزار بار نام این دشمنان واقعی بشریت را تکرار کنیم و به سایر ملل پیام دوستی صادر کنیم به جای لعن ونفرین.

آغاز قیامت

نقد ناصرخالدیان درباره مستند یک حقیقت ناخوشایند ساخته ال گور معاون رییس جمهورسابق آمریکا بیل کلینتون را دراینجا بخوانید.

۱۳۸۶ تیر ۱۲, سه‌شنبه

ایدزمشکل همه



پیرزن فریاد می زد مردم می میرند مردم می میرند مردم از ایدز می میرند همه می دانند مردم از ایدز می میرند.پیرزن درشهرکی زندگی می کرد در حاشیه ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی. جایی که بیش از 40 درصد مردم به ویروس اچ آی وی آلوده هستند.اکنون ایدز مرزها را در نوردیده است و خانمان بسیاری از خانوارها را در جنوب صحرا ی آفریقا وسایرنقاط دنیا برانداخته است. سندرم نقص ایمنی اکتسابی مشکلی جهان شمول است.هیچ ملتی ازاین گرفتاری مصون نیست و همه درمعرض این بلای خانمان سوز قراردارند.

اچ آی وی ایدز بی عدالتی جهانی را به ما نشان می دهد بیشتر قربانیان ایدزازمیان ملت های فقیر هستند. بیش از 40 میلیون نفر ازساکنان کره زمین به این ویروس آلوده شده اند . نخستین موج این بیماری قاره سیاه را درنوردید وبه ویژه جنوب صحرا به شدت آلوده شد. بخش هایی از آمریکای لاتین، اروپای شرقی و کشورهای استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی به ویژه به دلیل مصرف سرنگ های آلوده در میان معتادان تزریقی مناطقی بعدی آلودگی بودند. کشورهای صنعتی 1.6 میلیون نفراچ آی وی مثبت دارند. تایلند در آسیا با 570000 نفر آلوده در یک جمعیت 64 میلیونی کانون دیگری است. و اکنون دردهه حاضر چین و هند پرجمعیت رشد سریع این بیماری را تجربه می کنند.

درخاورمیانه و شمال آفریقا به دلایل فرهنگی و احساس گناهی که به این بیماری چسبیده است و همچنین به دلیل آنکه به طور اساسی این بیماری درچارچوب بیماری های مقاربتی طبقه بندی می شود هم جامعه وهم دولت ها تمایل زیادی به طرح این مشکل ندارند و ازاین روست که به طور سازمان یافته این بیماری دراین جوامع انکار می شود و همین مساله باعث شده است که زنگ خطر ازسوی دغدغه مندان سلامت به صدا درآید و یک اپیدمی طوفانی را در این دیار پیش بینی کنند.

درمیان کشورهای منطقه ایران یک استثنا است و برنامه ای که هم اکنون درکشور در رابطه با پیشگیری و درمان مبتلایان به ایدز انجام می شود درخور توجه و تقدیراست. به عنوان مثال برنامه توزیع سرنگ درزندان ها ویا کلینک های مثلثی که به طور هماهنگ معتادان تزریقی،بیماران اچ آی وی مثبت و بیماری های مقاربتی را پوشش می دهند از اقدامات مفید و ارزشمند درکشورهستند. دراین میان کارگران جنسی و مردان هم جنس باز به دلایل خاصی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند که درفرصت دیگری تحت عنوان گروههای هدف پنهان مورد بررسی این ستون قرار خواهند گرفت.


برای دیدن منبع عکس اینجا را کلیک کنید.

طلا بانو


طبيبا ن تروريست


همچنانکه در خبرها خوانده ايد تعدادی پزشک از کشورهای عراق و اردن متهمند که درحملات تروريستی فرودگاه گلاسکو و بمب گذاری های ميدان پيکادلی و هی مارکت لندن مشارکت داشته اند.
فکر می کنم که جامعه پزشکی جهانی با شنيدن اين خبر دچار شوک شده و انگشت حيرت به دهان گرفته. مگر می شود طبيبی که برای نجات جان انسان ها فارغ از هر نژاد و مذهب و مسلکی که باشد سوگند خورده است چنين خيره سرانه و ابلهانه برا ی کشتن انسان های بيگناه اقدام کند.

شب گذشته کلاس ارزيابی طرح های بهداشتی داشتيم . اين کلاس از ساعت ۵.۳۰ بعدازظهر تا ۹ شب ادامه دارد. ما ۹ نفر همشاگرديم . در پايان کلاس يکی از دوستان آمريکايی به نام کريس به طعنه گفت شنيده ای که چند طبيب ايرانی در لندن بمب گذاشته اند. گفتم امکان ندارد . کريس جان من يکی که خوره سايت های خبری هستم قبل از کلاس هم اخبار بی بی سی را خوانده ام . گفتم دوست عزيز اخبار يک سويه رسانه های آنچنانی را فراموش کن . اگر همه دنيا را بگردی نام حتی یک ايرانی در ميان تروريست های ۱۱ سپتامبر و بعداز آن را پيدا نمی کنی حالا اگر بعضی از مديران مملکت ما ناشی هستند و با سخنرانی های غير مسوولانه برای رسانه های آنچنانی خوراک تهيه می کنند چيز ديگری است ولی لطفا حساب ايرانی ها را از تروريست های معلوم الحال جدا کنيد.

بعداز کلاس با شک وترديد دوباره سايت ها را گشتم اثری از نام پزشکان تروريست ايرانی در رسانه ها نبود . اين دفعه يک ای ميل طلبکارانه برا ی کريس فرستادم گفتم به عنوان يک پزشک خاورميانه اي شرمنده افکار عمومی هستم ولی اين دوستان متهم شهروندانی از عراق و اردن هستند که اتفاقا دوستان صميمی غرب هستند در اين روزها.

۱۳۸۶ تیر ۱۱, دوشنبه

انرژی های جایگزین، فن آوری هایی در میانه راه




انرژی نهفته در باد، آب ، خورشید و گرمای درون زمین به عنوان منابع جایگزین انرژی سوخت های فسیلی و هسته ای معرفی شده اند. اگرچه فن آوری استفاده ازاین قبیل انرژی ها سال هاست که در خدمت بشر است ولی این فن آوری به کوشش بیشتری نیاز دارد تا به طور کامل قدرت رقابت با نفت را داشته باشد.

به عنوان مثال اگر چه توربین های بادی به شدت درحال گسترش هستند و هیچ گونه آلاینده ای در محیط پخش نمی کنند ولی دارای محدودیت هایی هستند. نخست آنکه برای بهره گیری صنعتی ازاین فن آوری به مزارع باد نیاز داریم. مزارع باد از صدها توربین بادی تشکیل می شوند و سطح زیادی از زمین را می پوشانند. هر توربین دهها متر ارتفاع دارد و صدای زیادی تولید می کند. درفاصله 300 متری صدای توربین شبیه صدای موتور یک یخچال پر سرو صداست. خوشبختانه این توربین ها درنقاط پر باد کار گذاشته می شوند مثل نیروگاه بادی منجیل با آن باد معروف و از اینرو صدای حاصل ازتوربین ها درمیان صدای باد گم می شود. بعضی مردم اعتقاد دارند که تعداد زیاد این توربین ها در مزارع باد یک نوع آلودگی دیداری تولید می کند. برخلاف انسان ها پرندگان در دیدن پره های توربین که درحال چرخش هستند مشکل دارند و پره هایی که گاه با سرعت 220 کیلومتر در ساعت می چرخند قاتل پرندگان عبوری می باشند. در ایالات متحده تخمین زده می شود که سالانه 10000 تا 40000 پرنده با این توربین ها کشته می شوند.

کوتاه آنکه فن آوری انرژی های جایگزین و تجدید شونده برای همگانی شدن به کوشش بیشتری نیازدارد.


منبع عکس

۱۳۸۶ تیر ۱۰, یکشنبه

انکشاف اقتدار از حوزه های آگاهی




در کشور سیاست زده ما به طورمعمول تصمیم ها وسیاست گزاری ها نه برپایه دانش، علوم و به اصطلاح کار کارشناسی، بلکه به واسطه رویکردهای سلیقه ای صاحبان قدرت رقم می خورند خیلی هم فرقی نمی کند که صاحب قدرت از کدام جناح باشد وزیر بیرق چه کسی سینه بزند با یک دامنه خطا و یک انحراف معیاربالا یا پایین، در بریک پاشنه می چرخد. چنین است که بسیاری ازروندهای برنامه ریزی و مدیریت درایران با ابزارهای علمی زمینی قابل فهمیدن نیست. باری غرض ازیادآوری این نکته بدیهی مطلب دیگری است که باعث حیرت نگارنده شده است.

درمطالعه روند سیاستگزاری ها در میدان موضوعات بهداشتی ومحیط زیستی در کشور آمریکا متوجه نکته ای شده ام که شاید درنگاه این ور آبی ها بدیهی باشد ولی برای ما که ازچنان سرزمینی آمده ایم عجیب وعبرت آموز است. و اما نکته این است که بسیاری از تغییراتی که در قوانین و روندهای برنامه ریزی و نگاه جامعه به یک موضوع رویداده بعداز انتشار یک رمان یا مقاله علمی بوده است. در کشوری که سالانه هزاران عنوان مقاله علمی تولید می شود و میلیون ها جلد کتاب به زیور طبع آراسته می شوند وبه قول مهندس قانع بصیری عرصه ها ی انکشاف اقتدار از حوزه های آگاهی به شدت کار می کنند جالب است که ناظران و افکارعمومی این تولیدات را رصد می کنند و حرف نو یا نهیبی که درپس یک نوشته نهفته است را می شنوند و حتی قوانین موجود را برآن اساس تغییر می دهند.


به عنوان مثال خانم راشل کارسون در سال 1962 بهار خاموش را نوشت وبراساس نهیب این کتاب و توضیحاتی که کارسون درکنگره داد به عنوان یک شهروند مدعو، درسال 1963 کنگره آمریکا قانون ممنوعیت استفاده از ددت را تصویب کرد. و بسیاری از سیاست های مربوط به استفاده از سموم در کشاورزی و طبیعت ازاین فریاد متاثرشد1.

آلیس همیلتون پزشکی که به بهداشت حرفه ای علاقمند بود و از او به عنوان بنیانگزار سم شناسی صنعتی درایالات متحده نام می برند درفاصله سال های 1911 تا 1920 تعدادی گزارش نوشت درمورد رنگ سفیدی که با سرب ساخته می شد و به آن سرب سفید می گفتند. او دراین گزارش ها از صنایع رنگ سازی خواست که از تولید چنین رنگی خوداری کنند. نتیجه این شد که تا سال 1931 در 13 کشور اروپایی و از جمله ایالات متحده تولید چنین رنگ های خطرناکی که برای نقاشی ساختمان مصرف می شد متوقف شد.

و اما

وای به حال ملتی که دانش را به هیچ بنگرد، دانشمندانش را طرد کند، سنگ مزارشاعرانش را بشکافد، نویسندگانش را آزار دهد و رییس جمهورش در یک سخنرانی رسمی اعلام کند که تحصیل کرده های مدارس نوین غرب به درد حل مشکلات ما نمی خورند و ما پاسخ همه سوالاتمان را از حوضه های علمیه خواهیم گرفت
---------------------------------------------------------------------------------------------
1 وقتی کلمه فریاد را نوشتم به یاد خانم مه لقا ملاح افتادم که بنیان جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست را گذاشت و این بانوی شجاع واژه فریاد را در عرصه محیط زیست ایران زنده نگاه داشته است.درواقع یکی از کلید واژه های مورد استفاده خانم ملاح فریاد است متاسفانه دراینترنت و تارنمای جمعیت زنان عکسی ازخانم ملاح پیدا نکردم تا بر پیشانی این نوشته بچسبانم.

 
UA-1860095-1