فرض کنید شخصی در سنین جوانی زمانی که توانایی انجام دادن فعالیت های مختلف اقتصادی را دارد صاحب چند دستگاه آپارتمان باشد و از محل اجاره بهای این آپارتمان ها زندگی کند. اگر این جوان برومند قدری تنبل باشد بدون هیچ ابتکاری و یا آموختن هیچ مهارتی تنها به سبب داشتن آپارتمان هایی که از محل ارث نیاکانش دریافت کرده زندگی خواهد کرد. این مثال را می شود تعمیم داد به اشخاصی که به سبب رابطه ای از منافعی بهره می گیرند که شایسته آن نیستند به همین قیاس کشورهایی را سراغ داریم که اصطلاحا به آنها Rentier states می گویند یعنی اینکه مثلا خیلی راحت نفت می فروشند و پول نفت را صرف واردات می کنند و نیازی به بکار انداختن سلول های خاکستری مغزشان هم ندارند. در چنین سیستمی هرچه به شیر نفت نزدیک تر باشی منافع بیشتری را کسب خواهی کرد. چیزی به اسم شایسته سالاری هم چیزی شبیه یک شوخی خواهد بود چون اساسا نیازی به شایسته سالاری و داشتن مدیرانی که کارآفرین و بهره ور باشند حس نمی شود چون به طور کلی دخل کشور از محل اجاره بها تامین می شود نه افزایش ارزش کار و سرمایه . در چنین سامانه ای کودکان مدرسه در مدرسه امنیت ندارند چون سیستم هوشمندانه مدیریت نمی شود. کودکان در مدرسه می سوزند. سیستم به فکر گرفتن عکس یادگاری است. کودکان در مدرسه تحقیر می شوند، سامانه به بالا پایین شدن قیمت نفت می اندیشد. مغزها می روند سامانه می خندد. بی عرضگی اپیدمی می شود. کودکان می سوزند. نتیجه اینکه همواره ارث و میراث گران سبب خوشبختی و شادمانی و آرامش خیال نمی شود.
۱۳۸۶ آذر ۱۵, پنجشنبه
Rentier states
فرض کنید شخصی در سنین جوانی زمانی که توانایی انجام دادن فعالیت های مختلف اقتصادی را دارد صاحب چند دستگاه آپارتمان باشد و از محل اجاره بهای این آپارتمان ها زندگی کند. اگر این جوان برومند قدری تنبل باشد بدون هیچ ابتکاری و یا آموختن هیچ مهارتی تنها به سبب داشتن آپارتمان هایی که از محل ارث نیاکانش دریافت کرده زندگی خواهد کرد. این مثال را می شود تعمیم داد به اشخاصی که به سبب رابطه ای از منافعی بهره می گیرند که شایسته آن نیستند به همین قیاس کشورهایی را سراغ داریم که اصطلاحا به آنها Rentier states می گویند یعنی اینکه مثلا خیلی راحت نفت می فروشند و پول نفت را صرف واردات می کنند و نیازی به بکار انداختن سلول های خاکستری مغزشان هم ندارند. در چنین سیستمی هرچه به شیر نفت نزدیک تر باشی منافع بیشتری را کسب خواهی کرد. چیزی به اسم شایسته سالاری هم چیزی شبیه یک شوخی خواهد بود چون اساسا نیازی به شایسته سالاری و داشتن مدیرانی که کارآفرین و بهره ور باشند حس نمی شود چون به طور کلی دخل کشور از محل اجاره بها تامین می شود نه افزایش ارزش کار و سرمایه . در چنین سامانه ای کودکان مدرسه در مدرسه امنیت ندارند چون سیستم هوشمندانه مدیریت نمی شود. کودکان در مدرسه می سوزند. سیستم به فکر گرفتن عکس یادگاری است. کودکان در مدرسه تحقیر می شوند، سامانه به بالا پایین شدن قیمت نفت می اندیشد. مغزها می روند سامانه می خندد. بی عرضگی اپیدمی می شود. کودکان می سوزند. نتیجه اینکه همواره ارث و میراث گران سبب خوشبختی و شادمانی و آرامش خیال نمی شود.
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)