هفته گذشته در کلاس عوامل اجتماعی و فرهنگی در بهداشت نوبت من بود که مطلبی را در رابطه با موضوع کلاس ارایه دهم. عنوان کلاس هفته گذشته حقوق بشر و سلامت عمومی بود. وظیفه من این بود که یک مطلب 30 دقیقه ای ارائه بدهم و بعداز 20 دقیقه بحث عمومی ، صحبت اصلی توسط یکی از دو نفر استاد کلاس انجام شود. تمرکز من بیشتر روی تاریخچه و اصول این دانش نوین بود. خلاصه اینکه زمانی که از تاریخچه می گفتم و موافقت نامه ها و کنوانسیون های بعداز جنگ دوم جهانی را مرور می کردم با افتخار در مورد منشور حقوق بشر کوروش بزرگ گفتم. برای نشان دادن سندیت صحبتم گفتم که استوانه ی منشور در موزه لندن نگهداری می شود و یک کپی از این استوانه هم در طبقه دوم سازمان ملل در نیویورک در حدفاصل شورای امنیت و دبیرخانه اجتماعی اقتصادی ملل متحد نگهداری می شود.
در چند هفته اخیر که بحث فروش مجسمه سر سرباز هخامنشی داغ بود با خود می گفتم چه اشکالی دارد که بخش هایی از میراث فرهنگی ما در موزه های مطمئن و معتبر جهان نگهداری شوند هم آدم های بیشتری این ها را می بینند و هم اینکه احتمال نگهداری کیفی تر در اینور آب بالاتر است. مثلا امکان آتش سوزی موزه یا در صورت آتش سوزی امکان اصولی تر اطفای حریق و از این جنس حرف ها.
به راستی اگر منشور کوروش در تهران نگهداری می شد چند نفر آدم اهل فرهنگ و تاریخ امکان دیدن و آموختن از این استوانه حقوق بشر را می یافتند، یادم می آید یک با ر در یک میز گرد درمورد صنعت توریسم درایران نماینده صنف آژانس های توریستی از مشکلاتی می گفت که تورها برای دیدار از موزه ایران باستان در قلب تهران دارند. مشکل طرح ترافیک و جریمه و ...
کسی سرباز هخامنشی را تهدید نمی کند. چنانکه خشک مغزان طالبانی مجسمه های بودا را در بامیان منهدم کردند یا کسانی با بلدوزر درسال های اولیه انقلاب به سوی مرودشت حرکت کردند تا تخت جمشید را ویران کنند. بگذارید اهلش از سرباز ما پاسداری کنند.میراث فرهنگی بشری مرزی نمی شناسد. سر سرباز هخامنشی سلامت است.