۱۳۸۶ اسفند ۱۰, جمعه
۱۳۸۶ اسفند ۹, پنجشنبه
ویدیوهای 15 ثانیه ای
زمانی که در دبیرستان بودم تابستان ها در مغازه عکاسی یکی از آشنایان خانوادگی مان شاگردی می کردم . روزی 10 تومان. آخرهفته ها استاد کارم ( یعنی رییسم ) 7 دانه اسکناس پاره پوره ی 10 تومانی یعنی هفتاد تومان مزد می داد. درآن زمان اگرکسی می خواست فیلمبرداری کند باید فیلم آپارات سوپر8 را مصرف می کرد. معنی این نکته اینست که ما فیلم گرفته شده مشتری را که سه دقیقه بود به شرکت آگفا در آلمان پست می کردیم تا ظاهر شود. حالا به مدد تکنولوژی مثل آب خوردن می شود فیلم گرفت و پست کرد تا همه ببینند. از دستگاه آپارات و اتاق مخصوص هم خبری نیست. تصمیم گرفته ام هر از گاهی یک فیلم 15 ثانیه ای بگیرم و شهر و اطراف و محل زندگیمان را به شما نشان دهم . چون آپ کردن فیلم طول می کشد و من هم وقت زیادی ندارم (درمقیاس امروزی) . فعلا حجم ویدیو را کم کرده ام.
۱۳۸۶ اسفند ۸, چهارشنبه
مهر مادر
هركجا بيندم از دور كند * چهره پرچين و جبين پر آژنگ
با نگاه غضب آلود زند * بر دل نازك من تيري خدنگ
مادر سنگدلت تا زنده است *شهد در كام من و تست شرنگ
نشوم يكدل و يكرنگ ترا * تا نسازي دل او از خون رنگ
گر تو خواهي به وصالم برسي * بايد اين ساعت بي خوف و درنگ
روي و سينه تنگش بدري * دل برون آري از آن سينه تنگ
گرم و خونين به منش باز آري * تا برد زآينه قلبم زنگ
عاشق بي خرد ناهنجار * نه بل آن فاسق بي عصمت و ننگ
حرمت مادري از ياد ببرد * خيره از باده و ديوانه زبنگ
رفت و مادر را افكند به خاك * سينه بدريد و دل آورد به چنگ
قصد سرمنزل معشوق نمود * دل مادر به كفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمين * و اندكي سوده شد او را آرنگ
وان دل گرم كه جان داشت هنوز * اوفتاد از كف آن بي فرهنگ
از زمين باز چو برخاست نمود * پي برداشتن آن آهنگ
ديد كز آن دل آغشته به خون * آيد آهسته برون اين آهنگ:
آه دست پسرم يافت خراش * آه پاي پسرم خورد به سنگ
ایرج میرزا
۱۳۸۶ اسفند ۳, جمعه
۱۳۸۶ اسفند ۱, چهارشنبه
دزدی ادبی
در آغاز هر ترم دانشگاهی و زمانی که استاد مربوطه در خصوص محتوی درسش برای دانشجویان سخن می گوید به برخی مقررات مهم هم اشاره می کند ویکی از موضوعاتی که همیشه گفته می شود جلب توجه دانشجویان به پرهیز از plagiarism یا دزدی ادبی است. به زبان ساده تر از دانشجویان می خواهند که از کپی کاری کار دیگران، استفاده از کلمات و جملات دیگران بدون ارایه مرجع و تشکر از نفر اصلی به شدت پرهیز کنند. در بسیاری از دانشگاهها plagiarism مساوی اخراج از دانشگاه است. تقلب در امتحان و دزدی ادبی از مصادیق بارز عدم صلاحیت تحصیل در دانشگاه است به همین سادگی.
شما حق ندارید جملات دیگران را بدون آنکه در گیومه بگذارید نقل کنید. حق ندارید با پس و پیش کردن چند کلمه صاحب یک پاراگراف شوید. اگر کسی چنین کند وثابت شود دودمان تحصیلی اش به باد رفته است.
این مقررات با اتفاقاتی که در دانشگاهها و حتی جامعه حرفه ای بعضی از کشورها می افتد زمین تا آسمان فرق می کند. یادم می آید دوستی یک موسسه تاسیس کرده بود و برای تاسیس موسسه اساسنامه و برنامه های موسسه ای را که ما قبلا تاسیس کرده بودیم برداشته بود. حتی زحمت تغییر دو سه کلمه را هم به خود نداده بود با نام جدید موسسه ای جدید را شروع کرده بود. به او می گفتم دوست عزیز شما با چه حقی این مطالب را استفاده کرده ای می گفت بابا همه ما یک کار انجام می دهیم شما هم اینقدر بخیل نباشید. یا سازمانی دولتی برنامه ای را که ما طراحی کرده بودیم مال خود کرده بود و البته نامش دزدی ادبی نبود ترویج فرهنگ مدارا بود. ما که طراح بودیم باید با دزدان مطالبمان مدارا می کردیم.
هفته قبل آقای باراک اوباما کاندیدای رقیب خانم کلینتون در حزب دموکرات برای تصاحب نامزدی دموکرات ها در یک سخنرانی چند کلمه از فرماندار سیاه پوست ایالت ماساچوست ( سخنرانی درسال 2006 ) را استفاده کرد . بیایید ببینید چه محشری شده روزی چند ساعت تحلیل گران در خصوص plagiarism صحبت می کنند. . هرچه پاتریک (فرماندار) می گوید بابا ما رفیقم گاهی تکه کلام های یکدیگر را استفاده می کنیم کسی گوشش بدهکار نیست و باراک اوباما را بمباران می کنند که پسر تو چرا کلمات فرماندار ماساچوست را دزدیده ای و نگفته ای که این کلمات مال اوست.
۱۳۸۶ بهمن ۲۹, دوشنبه
ماهی های ما
۱۳۸۶ بهمن ۲۶, جمعه
یک میلیون دلار فروش گل در ولنتاین ، دانشگاه بستون
۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه
کوه دماوند یا فوجی یاما
۱۳۸۶ بهمن ۲۴, چهارشنبه
مشق شب
یکی ازگرفتاری های ما در زمانی که مدرسه می رفتیم مشق شب بود. ازآن بدتر مشق عید که شیرینی عیدی هایمان را تلخ می کرد. نوشتن مشق از درس کریستف کلمب یا ماژلان دردناک بود. واقعا دردناک بود چون انگشت میانی مان تاول می زد وقتی که مشق به پایان می رسید.
و اما مشق شب در این ور آب. اینجا هفته کاری 5 روز است. مدرسه هم از 8.5 صبح تا 3 بعدازظهر است . بیشتر یادگیری ها در مدرسه انجام می شود. مشق شب هم از دوشنبه تا پنجشنبه تکلیف می شود یعنی جمعه، شنبه و یکشنبه مشق شبی درکارنیست. مشق هم دو قسمت دارد یک قسمت تمرین ریاضی است که بیشتر ریاضی کاربردی است . مثلا از بچه ها خواسته می شود که درمنزل یک منشور مثلث القاعده بسازند با مقوا و بعد تعداد سطح ها ، یال ها و زاویه ها را بشمارند و دریک جدول وارد کنند. یا اینکه با استفاده از متر ابعاد اتاق را اندازه بگیرند بعد مساحت اتاق را حساب کنند و از این جنس کارها .
قسمت دوم هم خواندن است. البته یک با رهم در هفته آزمون املاء دارند در جمعه ها و هر هفته باید هجای حدود 30 کلمه را یاد بگیرند. قسمت جالب توجه همین برنامه خواندن است. در اینجا کتاب مخصوص خواندن ( مثلا در ایران کتاب فارسی دبستان که مخصوص خواندن است ) وجود ندارد. هر بچه یک جدول دارد و دراین جدول تاریخ روز زده می شود ساعت شروع و خاتمه وتعداد صفحاتی که خوانده است وباید حداقل 30 دقیقه بخواند و یکی از والدین باید هر روز خواندن بچه را تایید کند. بچه ها می توانند هر کتابی را که دوست دارند بخوانند و به مدد کتابخانه مجهز مدرسه و کتابخانه عمومی محل که هزاران جلد کتاب دارند دانش آموزان با استفاده از منابع گوناگون و برحسب علاقه موضوع خواندن را انتخاب می کنند. یک روز داستان می خوانند یک روز کتاب حیوانات و یک روز هم مجله .
زمانی که ما محصل بودیم به دست گرفتن کتاب غیر درسی (به غیر از کتب مذهبی) در مدرسه گناهی نابخشودنی بود. ما مجبور بودیم که بر حسب سلیقه نویسندگان کتاب های فارسی متونی را بخوانیم. ما با بخشی ازادبیات کهن آشنا می شدیم و همچنین یاد می گرفتیم که کبری خانوم چقدر مدیر خوبی است و از خیس شدن کتابش درس می گیرد. با صحرانورد به دنبال حسنک می گشتیم و دهانمان برای ماست کوکب خانوم آب می افتاد. باز باران و گل های خندان هم شاهکار بودند ولی همه اش همین بود ما تشویق یا تکلیف نمی شدیم که داستان های نسل جدید نویسندگانمان را بخوانیم. به دست گرفتن کتاب صادق هدایت به ما مهر دیوانگی می زد و معلم انشایمان فکر می کرد که به فکر خودکشی افتاده ایم . از دیگران هم چیز زیادی نمی دانستیم. حداکثر اش این بود که مجموعه شعرهای حسنک را می دانستیم و دلمان به حال بی پناهی حسنی که کثیف بود و حتی الاغ خوب نازنین هم با اوبازی نمی کرد می سوخت. مادر جوجه حتی اجازه نمی داد که جوجه ی خوب نازنین با حسنک حرف بزند و از قولش می گفت نه که نمیاد جوجه ی خوب ریزه ببین چقدر تمیزه اما تو چی، موی بلند ، روی کثیف، ناخن دراز واه واه واه.
آن روزها چقدر دلم به حال حسنک کثیف می سوخت .دوست داشتم حسنک کثیف را درآغوش می گرفتم و ازتحقیر بیشترش می کاستم.
۱۳۸۶ بهمن ۲۰, شنبه
ریشه کنی تلفات تصادفات جاده ای
اگر قبل از انقلاب بدنیا آمده باشید واکسن آبله گرفته اید اگر بعداز انقلاب بدنیا آمده باشید این واکسن را نگرفته اید چون در سال 1358 سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که بیماری آبله برای همیشه در سطح جهان ریشه کن شده است. این نخستین باری بود که بشر توانست یک بیماری را ریشه کن کند. آبله که جان میلیون ها نفر را هرساله می گرفت و شمار زیادی را کور می کرد امروز محو شده است. آبله محو شد چون ویروس این بیماری فقط در وجود انسان رشد می کرد و هیچ جانور یا حشره ناقلی مسئول انتقال این بیماری نبود که کار محو بیماری را مشکل سازد چنانکه در بیماری مالاریا می بینیم که پشه آنوفل به عنوان ناقل بیماری یکی از بازیگران اصلی این گرفتاری است. از طرفی دکتر ادوارد جنر انگلیسی واکسن آبله را به عنوان نخستین واکسن در قرن هجدهم ساخته بود. پس واکسن هم وجود داشت برخلاف بیماری ایدز که واکسن ندارد. به هرحال بشر توانست با یک بسیج جهانی و با استفاده از روش های گوناگون در یک تلاش همه جانبه به این گرفتاری پایان دهد.
امروز به همین قیاس سوئدی ها درتلاشند که تلفات ناشی از تصادفات جاده ای را ریشه کن کنند. برای خیلی ازماها، تصادفات، ناشی ازیک اتفاق است و البته اتفاق هم خارج از اراده ماست و بالاخره باید اتفاق بیفتد ولی ازنظر سوئدی ها این طور نیست و می شود این گرفتاری را کاهش داد. و ریشه کن کرد. سوئدی ها به عنوان پیشگامان ایمنی جاده ها با یک برنامه همه جانبه در صدد هستند تا تلفات و جراحات تصادفات جاده ای را به صفر برسانند. بد نیست ما هم در ایران تلاش کنیم تا آمار وحشتناک مرگ و میر تصادفات جاده ای را کاهش دهیم.
The Global Eradication of the Road Traffic Injuries
ارسال شده توسط Syamak Moattari در ۲۲:۲۴
برچسبها: مدرسه بهداشت
۱۳۸۶ بهمن ۱۶, سهشنبه
کلوپ بلند قامتان
شب گذشته در یک قهوه خانه با اعضای یک کلوپ جالب آشنا شدیم . کلوپ قد بلندها شاخه بستون. در قهوه خانه ما جلسه داشتند. این کلوپ زنان بالای 5 فوت و 10 اینچ و مردان بالای 6 فوت و دو اینچ را به عضویت می پذیرند. کلوپ بین المللی قد بلندها یک سازمان اجتماعی است که از حدود 55 کلوپ در ایالات متحده و کانادا تشکیل شده است. در حدود 3000 نفر عضو این کلوپ هستند. همچنین 55 کلوپ هم در اروپا به این موضوع مربوطند. از یکی از اعضای کلوپ پرسیدیم که حالا برای چه قد بلندها. او گفت بیشتر امکانات شهری و رفاهی برای شما قد کوتاه ها تدارک دیده شده است بنابراین ما قد بلندها باید برای خودمان کاری کنیم. کلوپ بین المللی قد بلندها در زمینه برنامه های اجتماعی، کسب وکار، و کمک مالی و ارایه بورسیه به قد بلندها برای تحصیل فعال است. برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
۱۳۸۶ بهمن ۱۵, دوشنبه
کل کل
۱۳۸۶ بهمن ۱۳, شنبه
راه دشوار تایید صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا
از حدود یک سال قبل کسانی که خیال می کردند صلاحیت دارند که رییس جمهور آمریکا شوند وارد مبارزات انتخاباتی شده اند. امروز که این مطلب نوشته می شود بیش از 9 ماه به انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر باقی مانده. درطول یک سال گذشته نامزدهای دو حزب توانمند جمهوری خواه و دموکرات وارد مسابقه شده اند. نامزدهای مستقل هم درتلاشند تا با بدست آوردن تاییدیه ازمردم ایالت ها که با جمع آوری تعداد زیادی امضاء انجام می شود به عنوان نامزد نهایی مطرح شوند. از داستان کاندیداهای مستقل که بگذریم قصه دو حزب جمهوری خواه و دموکرات بسیار جالب توجه و آموزنده است. اینجا کسی برای رییس جمهور شدن با خجالت وتعارف جلو نمی آید .. همه دعوا این است که نامزد مطرح شده نشان دهد که بهترین کاندیدای موجود است. تصور کنید که از هر کدام از دو حزب 5 نفر وارد رقابت درون حزبی می شوند تا از هر حزب یک کاندیدا معرفی شود.
دعوای درون حزبی هم میان سران قوم و در خفاء نیست، دعوایی آشکار است و مبارزات ازطریق دهها برنامه تلویزیونی که به طور مستقیم پخش می شوند این امکان را فراهم می آورند که نامزدها با هم حزبی هایشان مناظره کنند. درمناظره ها نامزد مربوطه باید برنامه هایش را با ذکر اولویت و با زبانی عملیاتی و ساده برای مخاطب عام توضیح دهد. هر حرفی هم که توسط این نامزدها زده شده در یک دهه قبل یا بیشتر در آرشیوها موجود است و اگر الان نظر نامزد مربوطه راجع به یک موضوع عوض شده باید توضیح دهد که علت این تغییر چیست برای خرید رای است یا واقعا نظرش تغییر کرده. خبرنگاران کار کشته رسانه ها با این نامزدها دهها مصاحبه ترتیب می دهند. اگر جایی هم نشانی از یک به اصطلاح سوء استفاده از موقعیت بوده ( اکثر این نامزدها یا سناتور هستند یا فرماندار سابق ایالت یا شهردار) با ذکر جزییات رسانه ای می شود مثلا خانه باراک اوباما که با 300 هزار دلار تخفیف خریداری شده رسانه ای شده و باید روشن شود که داستان این تخفیف چه بوده.
خلاصه اینکه پس از آنکه یک رشته طولانی از این مباحث انجام شد رای گیری های ایالتی شروع می شوند تا مردم به نامزهای درون هر حزب رای دهند تا روشن شود که کدام یک ازنامزدها ازنظر مردم هر ایالت صلاحیت بیشتری دارند تا زمام امور را در دست بگیرند. در طول فرایند رای گیری های ایالتی هر کدام از نامزدها که احساس کنند شانسی ندارند در میانه راه بازی را واگذار می کنند. خلاصه این داستان ادامه دارد تا سرانجام کاندیدای نهابی هر حزب مشخص شود و پس از آن دعوای اصلی شروع می شود که کاندیداهای دو حزب دموکرات و جمهوری خواه شروع می کنند با مطرح کردن برنامه های عملیاتی اشان و نشان دادن توان مدیریتی نظر رای دهندگان را به خود جلب کنند. کاندیداهای مستقل هم در بازی نهایی هستند که البته درصد زیادی از آراء را به خود اختصاص نمی دهند.
نتیجه اینکه تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری درآمریکا یکی از دشوارترین شیوه های تایید صلاحیت است . 300 میلیون نفر نظاره گر این بازی هستند و عقل جمعی تصمیم خواهد گرفت که چه کسی شایسته تر است برای اینکه نامزد ریاست جمهوری شود.
ارسال شده توسط Syamak Moattari در ۱۴:۴۸
برچسبها: انتخابات آمریکا
۱۳۸۶ بهمن ۱۲, جمعه
شرکت آمریکایی سخاوتمند یا شرکت شعورمند
دو سال قبل یک دستگاه دوربین عکاسی دیجیتال خریدم.تا امروزبا این دوربین عزیز چند هزار قطعه عکس گرفته ام . ضمانت نامه دوربین سال قبل تمام شده بود. هفته قبل ال سی دی دوربین ناگهان خراب شد و تصاویر با خطوطی افقی و موازی پوشیده می شد. با بخش مشتریان شرکت تولید کنند ه دوربین تماس گرفتم. مشکل را گفتم. گفتند به ما خبر رسیده که درقطعه ال سی دی بعضی ازدوربین ها یک اشکال فنی وجود دارد. یک قبض پیش پرداخت شده پست سفارشی برایم فرستادند با ای میل . دوربین را برایشان فرستادم . دو روز بعد با من تماس گرفتند و گفتند دوربین را تحویل گرفته ایم و در حال تعمیر است و هزینه تعمیر هم رایگان خواهد بود چون اشکال از طرف ماست ( همان موقع یاد خودروهای پژوی ایرانی افتادم که خودبخود آتش می گیرند و براساس گزارش پلیس طی دو سال گذشته بیش از 150 نفر از هموطنمان در این خودروها جان باخته اند) خلاصه اینکه دیروز برایمان یک بسته پستی آمد با پست فدکس (مثل دی اچ ال که در ایران فعال است) یک دستگاه دوربین از نسل دوربین خراب شده ما فرستاده اند. دوربین آک بند و 5 مدل بالاتر ازدوربینی که ما داشتیم. معذرت خواهی کرده اند در یک نامه که ببخشید قطعه نداشتیم برایتان دوربین نو فرستاده ایم. جالب آنکه این دوربین ضمانت نامه هم دارد. حالا این مورد را دوباره مقایسه کنید با خودروهایی که به دلیل نقص فنی ملت را به کشتن می دهند والبته کسی هم مسوولیت را به عهده نمی گیرد.