شب گذشته در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد سخنرانی بود. یکی از دوستان قدیم که دردوران دانشجویی هم آدم فعالی بود ازتهران آمده بود برای سخنرانی. وارد تالار که شدم شناختمش. دکتر سروش بود. به یاد سال 1369 افتادم که با همکلاسی های دانشکده پزشکی طرح غربالگری تب روماتونیدی را درقم اجرا کردیم. در مدت دو روز به قلب 185000 دانش آموز مدرسه گوش داده بودیم. مدیر آن برنامه دکتر سروش بود. حالا آمده بود به هاروارد تا از قربانیان جنگ بگوید. قربانیان بمب های شیمیایی که صدام برایمان حواله کرد. از تاریخچه استفاده از سلاح های شیمیایی گفت ازگاز خردل گفت از گاز اعصاب گفت از مظلومیت اهالی سردشت گفت از 12000 نفر جمعیت سردشت که در سال 1987 بمباران شیمیایی شدند و 8500 نفر در معرض سموم شیمیایی قرار گرفتندد گفت. از گرفتاری چشمی مجروحین شیمیایی و از درد ناشی از تنگی مجاری تنفسی و از کسانی گفت که بی صدا می میرند. میزبان برنامه علاوه بر دانشگاه هاروارد سازمان پزشکان با مسوولیت اجتماعی بود. سازمانی که درسال 1985 جایزه صلح نوبل گرفته است و برای گسترش صلح تلاش می کند. جلسه خیلی خوب بود. دانشجویان پزشکی با گوشه ای از مظلومیت ملت ما آشنا شدند. در حالی که در زمان جنگ 18 گزارش به شورای امنیت ملل متحد رفته بود ولی هیچ قطعنامه ای در جهت محکومیت استفاده عراق از سلاح های شیمیایی صادر نشده بود. واقعا شرم آور است. که دنیا چشم خود را بر بمباران شیمیایی شهروندان غیر نظامی بسته بود و آنقدر چشم ها را بسته نگه داشت که حلبچه هم بمباران شد. شهر سردشت بمباران شیمیایی شد در ساعت 4 بعدازظهر در یک روز تابستانی. یکی از قربانیان این بمباران هم به جلسه آمده بود او الان در کانادا زندگی می کند. سالی دوبار به لیزتراپی نیاز دارد تا مجاری تنفسی اش مجال نفس کشیدن پیدا کنند. قربانی دیگری که بچه کنگاور بود آمده بود. این معلم مدرسه هم در زمان جنگ شیمیایی شده است . به سختی نفس می کشید. در پس لبخندش غم عمیقی را می دیدم. هر روز در گوشه گوشه این خاک خوب مهربانی کسانی در اثر آلام جنگ می میرند. نسل ما می داند که جنگ چه هیولای پلیدی است باید صلح و دوستی را یک صدا فریاد زد. عکس از آقای علی فخارزاده
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۰, سهشنبه
بمب های شیمیایی، ریه های درد
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)