همانطور که می دانید مدیریت و برنامه ریزی علاوه برآنکه بر پایه های دانش وپژوهش استوار است، هنر است. والبته کار سختی است. به اندیشیدن نیاز دارد و به انظباط. باید جوانب کار را سنجید، نیازسنجی کرد، الویت بندی کرد، هدف داشت، سامانه ای طراحی کرد که توان پایش و ارزشیابی کارهای در دست اقدام و پیش رو را داشته باشد. باید نتایج اقدامات و ارزیابی ها را به عنوان بازخورد به برنامه های دردست طراحی تزریق نمود. نیاز به دانش مدیریت اطلاعات دارد. سامانه هایی نیاز دارد که توان یادگیری داشته باشند و از این قبیل داستان ها.
خبر انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی در میانه اخبار بنزین و فوتبال و دیگر گرفتاری ها کم رنگ شد.
هنوزهم انگشت حیرت به دهان گرفته ام وقتی می بینم مدیریت اجرایی مملکت سازمانی را منحل می کند که توانمندترین کارشناسان دولتی را در خود جای داده است. سازمان مدیریت وبرنامه ریزی مثل هر مجموعه دولتی دیگری ( نه فقط در ایران درهرجای دنیا) از آفات کار بی رقیب به دور نیست ولی به هرحال با همه نقاط ضعفی که ممکن است دریک سازمان دولتی پیدا کنید این مجموعه ازنظر توان کارشناسی نمره بالایی می گیرد.
نکته، چگالی دانش و توان تخصصی است که دراین سامانه بسیار سنگین است. در زمان تدوین برنامه سوم و چهارم توسعه بخت این را داشتم که به عنوان یک کارشناس مستقل درکمیته سیاست های زیست محیطی درکنار نمایندگان دستگاه های دولتی و سازمان برنامه در جلسات کارشناسی شرکت کنم. بدون هیچ تردیدی کارشناسان سازمان برنامه یک سروگردن ازسایر سازمان ها و دستگاه های دولتی بالاتر می ایستادند. از نزدیک سازمان برنامه هایی را دیدم که رویای توسعه وترقی سرزمین را دارند واز دانش بالا و تعهد بالاتری نسبت به پیشرفت مملکت برخوردارند.
می گویند سازمانی می خواهیم مطیع و سازمانی که دردوران طلایی درآمد نفت مانع توسعه کشور می شود باید برداشته شود می گویند سازمان برنامه ای می خواهیم با حداکثر 400 نفر از 1400 نفر.
ظاهرا فقط در سازمان کارشناس محور و برنامه ریز توسعه ما مازاد نیرو داریم در دیگر سازمان ها همه چیز سر جای خودش است و با حداکثر بهره وری درحال فتح قله ها هستیم و گل و گلاب است .تنها می توانم بگویم برای دولتی که به مغز خودش شلیک می کند متاسفم .