به دنبال تماس بعضی از هموطنانی که در لاتاری گرین کارد 2008 برنده شده اند بد نیست کمی در باره برنامه ریزی برای زندگی در ایالات متحده بنویسیم.
مواردی که در ادامه می آیند برپایه تجارب شخصی نگارنده است و هیچ مطالعه تطبیقی یا سیستماتیک در این زمینه انجام نداده ام بنابراین لازم است که خواننده برای برنامه ریزی دقیق تر ازسایر منابع هم استفاده کند.
سوالاتی که دوستان مطرح کرده اند درمورد این است که در مجموع درایالات متحده مناطق مختلف چه ویژگی هایی دارند و چطور می توانند تصمیم بگیرند که در کجا زندگی کنند همچنین برای ادامه تحصیل چه راهبردی را در نظر بگیرند و از این جنس سوالات.
نخستین پیشنهاد من به دوستان مسافر این است که از همین امروز برای تقویت زبان انگلیسی کوشش کنند. اخیرا مطالعه ای انجام شده بود در میان مهاجران و مطالعه نشان داد که درآمد مهاجرانی که در زبان انگلیسی قوی هستند چیزی در حدود 2 تا 3 برابر کسانی است که زبان را خوب نمی دانند با توجه به میزان مساوی مهارت های شغلی . به دیگر سخن اگر امروزبه عنوان مثال یک میلیون تومان برای گرفتن معلم و شرکت در دوره های فشرده زبا ن انگلیسی بپردازید زمانی که کار می گیرید در فرصت محدودی این سرمایه گذاری به سرعت جبران می شود. در اینجا مهاجرانی دیده ام که بیش از 25 سال است که به ایالات متحده آمده اند ولی به دلیل اینکه در میان هم زبانانشان زندگی و کار کرده اند زبان انگلیسی نمی دانند. بنابراین اینکه برخی تصور می کنند در محیط انگلیسی زبان به سرعت انگلیسی یاد خواهند گرفت چندان درست نیست اگرچه این حکم درمیان کودکانی که مدرسه می روند صادق نیست و بچه ها درزمانی کمتر از یک سال با لهجه آمریکایی و دامنه لغات وسیع انگلیسی صحبت خواهند کرد. بنابراین الویت نخست یادگیری انگلیسی است بدون هیچ تردیدی. و معنی این سخن این است که حداقل به مدت شش ماه روزی 4 ساعت کلاس داشته باشید و 4 ساعت بخوانید و تکالیفتان را انجام دهید. هیچ فرمول جادویی برای این مورد وجود ندارد. اینجا درمورد نابغه های زبان ( مثلا آقای پوتین رییس جمهورروسیه که اخیرا نشان داد که درمدت کوتاهی زبان انگلیسی را با لهجه بریتیش یاد گرفته و دو هفته قبل که برای نخستین بار به انگلیسی در میان خبرنگاران سخن گفت باعث حیرت خبرگزاری های معتبر شد) صحبت نمی کنم اینجا درباره آدمی معمولی با تحصیلات دیپلم به بالا صحبت می کنم و کسی که درچارچوب آموزش بزرگسالان قرار می گیرد.
اگر فلان مدرک تحصیلی عجیب و غریب را هم دارید ولی مطمین نیستید که با این مدرک کار پیدا خواهید کرد بدون رو در بایستی یک مهارت حرفه ای پیدا کنید. مثلا یک دوره 2-3 ماهه مکانیک خودرو بگذرانید یا نقاشی ساختمان یا نجاری . در میان مدت می توانید زندگیتان را به خوبی بگذرانید اگر مهارت شغلی و زبان انگلیسی بدانید. به عنوان مثال هزینه مکانیکی اینجا خیلی بالا ست . به طور اساسی هزینه کارحرفه ای خیلی بالاست. مثلا برای یک تون آپ خودرو سواری ( عوض کردن شمع و وایر کویل و فیلتر بنزین و پلاتین و فیلتر هوا) چیزی حدود 350 دلار بایستی بپردازید. این جا مکانیکی کار ساده ای است و پر مشتری. همه ماشین دارند و معمولا از ماشین چیزی نمی دانند. درتهران هرموقع که خودرو جیپ صحرا یمان خراب می شد به میدان قزوین می رفتیم و دایی مهدی قطعات را تعمیر می کرد مثلا بربیلنگ ها را با قلع دوباره از نو مرمت می کرد یا لنت ترمز را وارطانیان می کوبید ولی اینجا از این خبرها نیست تا قطعه ای یک ترک می خورد مثلا اگزوز کل سیستم را عوض می کنند. بنابراین مکانیکی مفهوم دیگری دارد پس اگر این قبیل مهارت ها را بیاموزید می توانید در این حرفه وارد شوید یا حداقل ماشین خودتان را تعمیر کنید و خواهید دید که چه هزینه ی بالایی را صرفه جویی کرده اید.