۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه

مجلس ترحیم بزرگ خاندان م معطری

و از شمار دو چشم یک تن کم
و از شمار خرد هزاران بیش



با سپاس از همه ی دوستانی که با ارسال پیام تسلیت با خانواده ی آن عزیز از دست رفته همدردی کرده اند به آگاهی می رساند که در تاریخ نهم شهریور ماه 1387 برابر با سی ام ماه اوت مجلس ختمی در محل جهان شهر کرج، بلوار فرمانداری، روبروی بانک ملی شعبه جهان شهر، مسجد رسول اکرم (ص) از ساعت 6 تا 7.5 بعدازظهر منعقد می گردد. حضور عزیزان باعث شادی روح آن عزیز خواهد بود.

۱۳۸۷ شهریور ۲, شنبه

ز یاد من نمی وری ای نازنین پدر


به یاد یارودیار آنچنان بگریم زار

که راه و رسم سفر از جهان براندازم

محمد علی م معطری معلم بود. یعنی چهل سال معلم بود. معلم کلاس اول. بچه ها دوستش داشتند و مقامات ادارات ازش حساب می بردند. لر بود و بک دنده. زیر بار حرف زور نمی رفت. خیلی راحت جوش می آورد. پایش می افتاد فحش هم می داد. سیاست را می فهمید و بازی های سیاسیون جهان سومی را. الف را که می گفتی تا ی می رفت ولی فرهنگی بود. از آن فرهنگی هایی که صورتشان را با سیلی سرخ می کنند و منت نمی کشند. سه فرزند داشت دو پزشک و یک مهندس. در روز عروسی امان برای عکس خانوادگی نیامد گفتم چرا نمی آیی گفت عروسم پدر ندارد. چطوربیایم. عروسم غصه می خورد به یاد پدرش می افتد. برای زندگی اش فلسفه داشت. 14 سال بعد در میهمانی خانوادگی باغ کرج عکس می گرفتیم دوباره نیامد. از حماقت مردمان جوش می آورد. در فرودگاه در گوشم گفت دارم از دست این مردم دق می کنم . عکس هایش را که می دیدم دراین سال ها نگرانش بودم. به نظرم خیلی شکسته می آمد به ایران که رفتیم خیالم راحت شد سرحال بود و با نشاط. همچنان شوخی می کرد و جوک می گفت. به شوخی می گفت هر وقت شماره پرونده ام را به منشی دکتر اردبیلی می دهم تعجب می کند شماره پرونده سایر مراجعین 5 رقمی است و شماره من سه رقمی. همه ی هم شماره ای های من رفته اند.

پریشب زنگ زدم . آبگوشت می خورد. به شوخی گفتم کمتر داد و بیداد کن. گفت دفعه بعد که به دنیابیایم حتما کمتر داد وبیداد خواهم کردمن همینجوری ام دیگر. مهربان بود. ولی زود جوش می آورد. خیلی باهوش بود. به دفتر تلفن نیازی نداشت همه ی شماره های مورد لزومش را حفظ می کرد. . معلم بود سالها با حقوق بازنشستگی زندگی می کرد ولی خم به ابرو نمی آورد. از اینکه مردم به خانه اش رفت و آمد می کردند شادمان بود. با بیست سی نفر از دوستان بازنشسته در باغ های جهان شهر کرج می نشستند وبر می خواستند و روز های دوران باز نشستگی را شب می کردند. دوسه باری به باغ که الان پارک شهرداریست رفتم . برای رسیدن به باغ باید از خیابان جمهوری کرج بگذری. ماشین ها و موتوری ها سراسیمه از شمال به جنوب این خیابان رفت و امد می کردند.

پریشب خوابم نمی برد. احساس می کردم که همه ی اجزای بدنم متلاشی شده اند. سردرد داشتم . تب داشتم ولی علت را نمی دانستم. سردردم به قرص کدئین هم جواب نمی داد. درب و داغون بودم ..

خواهرم می گفت موتوری چنان اورا زیر گرفته که همه استخوان ها ی دست ها و پاهایش را شکسته . جمجمه اش را شکسته . طحالش پاره شده . می گفت خدا دوستش داشته . می گفت موتوری که زیرش می گیره بیهوش می شود و بی درد می رود. روحش شاد باد.

۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه

۱۳۸۷ مرداد ۲۷, یکشنبه

۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

كوچكترين مدرسه دنيا در ايران

عبدالمحمد شعراني، سرباز معلم روستاي«كالو» در١٨٠ كيلومتري شهرستان دير استان بوشهر، توانسته است با راه اندازي يك وبلاگ در آدرس www.dayyertashbad. blogfa.com در باره مدرسه اي بنويسد كه با ٤ دانش آموز و با كمترين امكانات در اين نقطه از كشورمان قرار دارد.

اين مدرسه كه كوچك ترين مدرسه دنيا لقب گرفته، توجه رسانه هاي جهان را به خود جلب كرده است و به همت شعراني اكنون امكاناتي از سوي مسئولان ذيربط در ايران به آن مدرسه و روستاي كالو (از جمله آب لوله كشي، رايانه، كتابخانه و ميز و نيمكت) اختصاص پيدا كرده است. از طريق همين وبلاگ بود كه ايرانيان و حتي سازمان يونسكو، با اين مدرسه آشنا شده اند. مدير آموزش و پرورش منطقه رايانه خودش را براي اين مدرسه فرستاده است و ايرانياني از آمريكا براي اين مدرسه هديه فرستاده اند، يك مدرس ايراني در آلمان نوشته هاي او را به زبان آلماني براي كلاسش ترجمه مي كند و اين معلم از سوي روزنامه همشهري به عنوان يكي از٧ قهرمان اجتماعي كشور در سال ٨٦ شناخته شده است.

محتواي وبلاگ شعراني نه گلايه از كمبود امكانات و نه اعتراض و شكايت از زمين و زمان، بلكه روايت جاري زندگي و مشق زيستن و عشق آموختن و ياد دادن در هر شرايطي و نگاهي جديد به دنيا و مسائل اجتماعي است. «شعراني معلم مدرسه اي كوچك به عظمت تمام دنيا و معلمي جوان كه نه تنها معلم كودكان خردسال مدرسه اش بلكه معلم همه آن هايي است كه دوست دارند رسم عاشقي بياموزند.»؛ «او به حميده، پريسا، حسين و مهدي مي آموزد كه در عبور از روزهاي سخت اين آدم هاي سخت هستند كه مي مانند نه روزهاي سخت»؛ شعراني اين سرباز معلم درس مهرباني، محبت، اميد، عشق به زندگي، پيشرفت و دوست داشتن را به دانش آموزانش مي آموزد؛ «اين جا مهرباني بر دل ها حكمراني مي كند و زندگي با همه فرازها و فرودهايش جاري است» .


انشای متن فوق از آقای علی راد

۱۳۸۷ مرداد ۲۰, یکشنبه

حلیم خانه



عکس از سیامک معطری

۱۳۸۷ مرداد ۱۸, جمعه

۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

بدون شرح

۱۳۸۷ مرداد ۱۳, یکشنبه

عشق پدر و پسر


یک ویدیوی دیدنی از فعل خواستن و توانستن


عدم توجه کافی متخصصان برجسته بهداشتی به موضوعات ایران

از دو سه سال قبل که برنامه دکتری بهداشت بین المللی را در دانشگاه بستون آغاز کرده ام همواره در تلاش بوده ام و هستم تا توجه استادان برجسته بهداشتی دردانشگاه بستون را به کار روی موضوعات بهداشتی ایران جلب کنم ولی تا امروز موفق نبوده ام. برعکس علوم اجتماعی و سیاسی که پژوهشگران علاقه وافری به کار روی موضوعات ایران دارند در بخش بهداشتی چنین علاقه وافری وجود ندارد. یکی از دلایل این موضوع تحریم های ایالات متحده علیه ایران است. از نظر حرفه ای معنای تحریم ها در بخش تخصص های بهداشتی این است که این امکان وجود ندارد که منابع مالی موجود در ایالات متحده جهت پژوهش های بهداشتی در ایران هزینه شوند. و چه خوشمان بیاید یا نیاید در دنیای حرفه ای این امکانات مالی است که جهت بسیاری از پژوهش ها را مشخص می کند. استادان من ترجیح می دهند پروژه هایشان را در ویتنام، چین، و کشورهای زیر خط صحرا در آفریقا دنبال کنند تا راه دشوار تخصیص اعتبار در ایران. تازه اگر مشکل تخصیص اعتبار هم وجود نداشته باشد مشکلات دیگری ازجمله دریافت ویزای سفر به ایران کار را دشوارتر می کند. چنین است که با وجود زیر ساخت های عظیم مراقبت های اولیه بهداشتی در کشور و سامانه پایش و تولید منظم اطلاعات بهداشتی در سراسر سرزمین ایران سهم نام ایران در اسناد و مقالات بهداشتی جهانی درخور کاری که طی دهه ها در این سرزمین انجام شده نیست.

۱۳۸۷ مرداد ۱۲, شنبه

تهران 3

تهران یکی از با اهمیت ترین شهرهای جهان در حال توسعه است. اخبار تهران در صدر اخبار جهان قرار دارند و مخاطبان برنامه های خبری جهان با نام این شهر آشنا هستند. از میزان اطلاع مردم تهران از رویدادهای جهان پیرامون مطلع نیستم ولی اگر استفاده از روزنامه را به عنوان یک شاخص برای اطلاع از رویدادها قبول کنیم و همچون سایر شهرهای بزرگ جهان روزنامه خوانی دروسایل نقلیه عمومی را هم شاخصی برای میزان روزنامه خوانی بدانیم و تنها با یک نگاه گذرا به تعداد روزنامه هایی که مردم در خطوط مترو یا اتوبوس می خوانند خواهیم دید که مردم تهران خیلی هم اهل خبرگرفتن از روزنامه ها نیستند و در مجموع روزنامه خوانی چنان که شایسته شهرهای بزرگ است در این شهر همگانی نیست.

سینما همچنان مورد توجه جوانان است ولی گرفتاریی که در صنعت سینما در این شهر می بینید این است که دی وی دی یا سی دی فیلمی که اکران شده به طور همزمان به قیمت ناچیز یک هزار تومان در جلوی سینما فروخته می شود و اگر تماشاگر سینما قید شکوه تماشای یک فیلم بر پرده بزرگ سینما را بزند تنها با پرداخت 60% بهای یک عدد بلیط سینما می تواند تا ابد صاحب فیلم شود واین یعنی شکست مالی تهیه کننده و در نهایت صنعت سینما.

تاکسی های جورواجور وبه ویژه تاکسی هایی که توسط رانندگان خانم مدیریت می شوند از دیگر پدیده های جدید شهر هستند. تاکسی های ون ، تاکسی های بی سیم و تاکسی های یک رنگ از مدل ماشین های خارجی. کمتر تاکسی پیکان در شهر دیده می شود. اتوبوس ها هم تا حد بسیار زیادی ارتقاء کیفیت یافته اند و حتی دیدن اتوبوس های کولر دار در شهر غریب نیست.

قیمت پایه مواد غذایی بالاست به ویژه گوشت و مرغ و برنج. خیلی از اوقات بیشتر از قیمت روز این مواد در ایالات متحده.کوهها هم همچنان پذیرای دوستداران طبیعتند و دره ها همچنان ساکتند. مردم همچنان مهربانند و فامیل ها دورهم جمع می شوند اگر مجالی باشد در پارک ها یا گوشه هایی از طبیعت با زنبیلی در دست ولو می شوند و کودکانشان را در آغوش می گیرند.

کشور ما ظرفیت بالایی برای پیشرفت دارد و در همه ی سال های قرن بیستم و سال های آغازین هزاره سوم زنان و مردان زیادی تلاش کرده اند تا وضع زندگی مردمان را بهبود دهند و شاخص های بهداشتی ، آموزشی و درآمدی را به میزان های در خور شان این ملت بزرگ نزدیک کنند. به امید سلامتی و بهروزی همه مردمان.

تهران 1

تهران 2

۱۳۸۷ مرداد ۱۱, جمعه

تهران 2

سامانه های پلیس + 10 کار جدید و جالبی است. سابق براین اگر می خواستید گذرنامه اتان را تمدید کنید یا گذرنامه بگیرید و یا تصدیق ماشین ( گواهینامه ) را تمدید کنید باید به اداره گذرنامه یا پلیس راهنمایی رانندگی مراجعه می کردید واین یعنی اینکه مدت ها در صف می ماندید هزینه زیادی می دادید تا خود را به محل برسانید. پلیس + 10 در محلات مختلف فعال است واین یک جور واگذاری کار به بخش خصوصی و با نظارت پلیس است. مدارکتان را می دهید و چند روز بعد گذرنامه جدید به نشانی شما پست می شود.


به غیر از بانک ملی ایران بقیه بانک ها سیستم خودکار شماره دهی دارند. وقتی به بانک مراجعه می کنید به جای آنکه از سرو کول مردم بالا بروید و تمام حواستان متوجه اطرافتان باشد که کیفتان را نزنند و کسی رندانه در صف نغلطد شماره اتان را از ماشین می گیرید و یک جا می نشینید تا شماره اتان را صدا بزنند مثل خارج .

قیمت مسکن وحشتناک بالا رفته. مردم به راحتی از متری 3-4 میلیون تومان صحبت می کنند. زمین متری 2-3 میلیون تومان در کرج و ورامین چیز غریبی نیست. یعنی اگر یک آپارتمان 120 متری در یکی از محلات بالای شهر تهران داشته باشید از محل فروش آپارتمان می توانید یک خانه ویلایی 600 متری در یکی ازمحله های گران بستون بخرید

یافتن مدرسه و ثبت نام بچه ها در مدرسه هم یک پروژه شده . از کودک کلاس اول آزمون ورودی می گیرند اگر باهوش و با اطلاع بود ثبت نام می شود. ماشین به خاطر سپاری نام پایتخت ها و شهرها درست کرده اند. در این ور آب سعی می کنند بچه ها را از طبقات مختلف اجتماعی و ملیت های مختلف و با هوش و استعداد متفاوت کنار هم بگذارند . برنامه هایی دارند برای افزایش تنوع فرهنگی در مدرسه ها. در مدارس بالای شهر و با کیفیت برتر سهمیه هایی می گذارند وسرویس هایی می گذارند تا بچه های محلات فقیر هم بتوانند در این مدارس حاضر شوند اگر کودکی نابینا باشد به همان مدرسه ای می رود که سایر بچه ها می روند. برای این ور آبی ها مهمتر از به خاطر سپردن نام پایتخت ها فراگیری زندگی اجتماعی و درک تفاوت ها ست . تفاوت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی. درک این موضوع که بعضی ها امکانات کمتری دارند وبعضی ها امکانات بیشتری دارند و اینکه چطور می شود با برنامه ریزی از امکانات موجود اجتماع سود برد و کیفیت زندگی را افزایش داد. ولی درمدارس تهران سعی می شود با مکانیسم های مختلف کودکان تنبیه و تحقیر و جدا سازی شوند.

کودکان پول دار در مدارس گران. کودکان کم پول درمدارس دولتی. کودکان باهوش دریک کلاس کودکان کم هوش درکلاسی دیگر. کودکان حفظ کن تاج سرما کودکان پرسش گر موی دماغ ما.اصلا چه معنی دارد بچه ی 6 ساله آزمون ورودی دهد برای ثبت نام در مدرسه . می دانید چه استرسی دارد این آزمون. می دانید چه تحقیری می شود وقتی که درآزمون موفق نمی شود. می دانید این احساس حقارت تا دهه ها کودک را همراهی خواهد کرد.

ا دامه دارد..


تهران 1



 
UA-1860095-1