تهران شهر ماشين هاست. انسان در شهر تهران ديده نشده است. شهر ساز تهراني و روستا ساز كرجي شهر را براي ماشين ها ساخته اند. ماشين منتهي آلام انسان ساكن كلان روستا ها ي سرزمين ماست. در خيابان ها برتري با ماشين است. با ديدن عابران پياده، راننده ي تنبل ايراني تندتر مي رود تا مبادا 10 ثانيه از وقت بي ارزشش تلف شود. ماشين حاكم مطلق را هها ست. همشهريان كم اطلاع من به رانندگان تند رو ماشا ء ا.. مي گويند. پيادگان بردگان حقير راههايند. سوارگان فخر مي فروشند و دربزرگراه جهلشان تند مي تازند. شهر شهر ماشين هاست. ماشين هاي بي هويت گران . ماشين هاي نا امن. ماشين هاي حرامزاده.
بلاهت،مسخره گي و حماقت شيوه هاي معمول رانندگي انسان با افاده ي فخرفروش ايراني است. افتادگي،فروتني و تواضع در رانندگي كه سهل است در زندگي امروزيان كالاي كميابي است . كالاي نايابي كه بعيد مي دانم اين نسل دوباره بيابند. اين نسل كه در بند به روز كردن گوشي ها ي موبايل و فراگيري آخرين شيوه هاي كلاه برداري است بعيد مي دانم كه به اين زودي ها به ارزش هاي با ارزش مردمان سرزمينمان برگردند. شهرساز ايراني،شهر را براي ماشين ها مي سازد. پياده رو و منظر سبز اضافي است. پل و زيرگذر براي عبور عابران اتلاف منابع است. زيرگذر كه اصلا ديده نمي شود تا مدير كم هوش شهري افتتاحش كند. پل هم كه قابليت فروش و واگذاري ندارد. مدير شهري هم كه اصلا در خيابان و در حوزه تحت امرش پياده نرفته است كه اين كلمات را درك كند. مردم هم كه حال ندارند يا نتيجه اي نگرفته اند كه كلمه اي را به سامانه ي كم اطلاع برنامه ريزي شهري منعكس كنند. چنين است كه اپيدمي سوانح رانندگي جان هزاران ايراني را در خيابان هاي شهرخواهد گرفت اگر چه كارشناسان آمار ساز از كاهش اين ميزان ها خبر دهند.