۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه

دچار باید بود و گاه در رگ یک حرف خیمه باید زد



چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهايي
چقدر هم تنها
خيال ميکنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستي
دچار يعني عاشق
و فکر کن چه تنهاست
اگر که ماهي دريا دچار ابي درياي بيکران باشد
چه فکر نازک غمناکي
دچار بايد بود


سهراب سپهری

 
UA-1860095-1