۱۳۸۶ خرداد ۱۳, یکشنبه

شعر خر مش غلام


شب گذشته خانواده بزرگ ایرانی در بستون گردهم آیی داشت. برنامه خانواده بزرگ ابتکاری است که به همت جمعی از ایرانیان ساکن نیوانگلند پا گرفته است. دراین جمع موضوع جلسه سیاسی نیست . مرده باد و زنده بادی درکار نیست. به مذاهب افراد احترام گذاشته می شود ولی محلی برای تبلیغ مذاهب هم نیست. نقطه مشترک افراد ایرانی بودن است. قرار است این جمع جای خالی فامیل های ایرانیان درغربت را پرکند. ما به همدیگر دخترخاله پسر خاله می گوییم . دیشب مشکلی رابیان کردم و یکی از بانوان جمع درمیانه جلسه به من گفت که با شنیدن مشکل سفره ای نذر کردم و مطمین باش که سفره من جواب می دهد.


بنابراین با یک فرمول ساده جمعی هم دل شکل گرفته اند. شب گذشته بخش دیگری ازمجموعه تلویزیونی خاک سرخ ساخته ابراهیم حاتمی کیا نشان داده شد. و سپس برنامه شعر خوانی توسط حضار انجام شد. همچنین یکی از دوستان پرویز شاپور را به جمع معرفی کرد. همچنان که می دانید پرویز مبتکر کاریکلماتور بود و همسر فروغ فرخزاد. او در سال 1378 دربیمارستان طوس تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

من هم شعر خرمش غلام راخواندم این شعر پرنکته و ظریف سروده جناب حجتی ازشعرای بروجردی است. شعر به زبان بروجردی سروده شده است که بسیار به فارسی دری نزدیک است و اقوام مختلف ایرانی این گویش را درک می کنند به هرحال سعی کردم که شعر را با ترجمه همزمان ارایه دهم و البته مورد تشویق حضار قرار گرفت. اگر زمانی بتوانم کلمات را معرب کنم با این فارسی ساز ویندوز اکس پی، این شعر را درهمین ستون منتشرخواهم کرد.

 
UA-1860095-1