۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۵, سه‌شنبه

تغییر الگوی مصرف



سال 1376 بود. تازه در بوستان آزادگان مستقر شده بودیم. ساختمان برق نداشت. آبش وصل نبود و صندلی هم نداشت. کم کم داشتیم جفت و جورش می کردیم. 10 – 15 نفر بیشتر به آن ساختمان گرد رفت و امد نداشتند. از این 10-15 نفر دونفرشان برای همیشه ترکمان کرده اند. دو تا ازبهترین هایی که تا کنون دیده ام . یکی دختر خانمی به نام مونا و دیگری جوانی با اصالت به نام محمد رضا.

شوربختانه آنکه هر دوی این دوستان را در دو تصادف اتومبیل از دست داده ایم . هردویشان استفاده کنندگان از وسایل نقلیه عمومی بوده اند. مونا در کنار بزرگراه منتظر خودروی عمومی است که به مقصدش برود که یک خودروی سواری زیرش می گیرد. محمدرضا به همراه عروسش عازم شهر اراک است که اتوبوسشان تصادف می کند . هردویشان را خیلی زود ازدست دادیم. ازخانواده هایشان خبرزیادی ندارم ولی من به عنوان یک دوست همچنان سوگوارانه رفتنشان را نظاره می کنم . مونا را دیدم وقتی در کفنی سفید در بهشت زهرا به دل خاک می رفت . محمد رضا را ندیم وفتی دراراک به خاک سپرده می شد. رفتن مونا را بیشتر باور کرده ام ولی هنوزفکر می کنم محمد رضا خواهد آمد و در هر فرازی از سخنش چند بار واژه فی الواقع را به کار خواهد برد.

محمدرضا مهندس بود. مهندس صنایع بود. سیستم و تکنولوژی را می فهمید. ارتقای کیفیت بخشی از زندگیش بود. طرفدار محیط زیست بود. درصدا وسیما کار می کرد. در بخش ارتقای کیفی رادیو. به اینترنت دسترسی داشت درآن سال های دور. کارگروهی تشکیل شده بود به اسم گروه کاری پژوهش. بعدها گروه دیگری تشکیل شد که محمد رضا در آن سهمی عمده داشت به اسم تغییر الگوی مصرف. حرف گروه تغییر الگوی مصرف در سال 1377 این بود که کشور ما توان مصرف نابخردانه منابع سرزمین را ندارد. ما به طرزغیر اصولی آب و برقمان را هدر می دهیم . نان را دور می ریزیم و عارمان می آید باقی مانده غذایی که در رستوران خورده ایم را به خانه ببریم. ما به عنوان طرفدارن محیط زیست راههای بهتر صرفه جویی درمصرف منابع به ویژه منابع آب را ترویج می کردیم. ما کارزارهای تبلیغاتی برای تهییج شهروندان در استفاده بخردانه از منابع را راه می انداختیم.

محمدرضا ما را با موضوع ادارات سبز آشنا کرد. به کمک یافته های محمدرضا یک برنامه آموزشی تدوین کردیم. برنامه ما درچارچوب یک کارگاه مشارکتی کارکنان ادارات را درگیر یافتن راهکارهای ساده برای استفاده بهینه از منابع می کرد.در اداره سبز نه تنها منابع بهتر حفظ می شد بلکه تلاش می شد تا روابط انسانی تری میان کارکنان ، کارکنان و مشتریان ، کارکنان و مسوولین اداره برقرار شود.

امسال سال تغییرالگوی مصرف است. این عنوان بسیار عنوان مهمی است برای یک کشور در حال توسعه. حتما در یک فرایند هوشمندانه این عنوان انتخاب شده است. امیدوارم که حاصل این نام گذاری کاهش خردمندانه ریخت وپاش ها و استفاده ی نابخردانه از منابع سرزمین باشد. محمدرضا در میان ما نیست. امیدوارم که مسوولان کم اطلاع برخی از ادارات به خاطر عقب نماندن ازقافله این موضوع مهم را خراب نکنند و آن را در حد یک شعار بی محتوای به دل مردم نزنند. اگر درصد کوچکی از سازمان ها در یک فرایند سامان یافته وسیستماتیک به این موضوع بپردازند حتما نتایج کار به نفع همه ی شهروندان سرزمین کم منابع ما خواهد بود. محمدرضا سالت گرامی باد.


 
UA-1860095-1