۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

کباب و کامپیوتر


تاریخ نویسان و سیاحان شهر بروجرد یا باروگرد را از مناظر مختلف تعریف کرده اند ازاینکه زمانی محل پرورش اسبان ساسانیان بوده است و آتشکده ای داشته است و درهزاره های قبل سیستم فاضلاب (کوره رضا) داشته است وغیره. حتی رندی شعری سرود ه به این مضمون :


گرچه صفاهان بهشت روی زمین است

لیک نیرزد به یک بهار بروجرد


ولی طرفه آنکه تازه واردی که این روزها وارد شهر می شود شهری که پاریس کوچولو می نامندش (علتش یا وجه تسمیه اش را نمی دانم ) با پدیده جالبی روبرو می شود.

دکان های کبابی و فروشگاههای خدمات کامپیوتری و کافی نت ها.



تعداد این قبیل فروشگاهها به طرز خیره کننده ای در شهر بروجرد بالاست. اگر روزی به نقشه ی دیجیتالی جی آی اس شهر دست پیدا کنم حتما این دکان ها و فروشگاهها را کد می کنم وروی نقشه نشان می دهم خیلی خیلی هیجان انگیزاست دیدن این همه خدمات دهنده ی کامپیوتر در یک شهر کوچک. نمی دانم کبابی ها واقعا اینقدر فروش دارند یا منتظر مسافران نوروزی – تابستانی (آب و هوایی) می مانند. ظاهرا می فروشند که مانده اند. به هرحال اگر گذرتان به شهر بروجرد افتاد از دیدن این همه کافی نت و خدمات دهنده کامپیوتری و کبابی شوکه نشوید.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه

چشم ها را باید شست

خیلی جالب است. هم درغرب عالم و هم درشرق عالم وقتی با متخصصین و سیاستگذاران در خصوص شیوه های مطالعه مشارکتی جامعه محور صحبت می کنید معمولا حرف شما را نمی فهمند. روش های پژوهشی که در آن به جای آنکه مردم نمونه ی پژوهش باشند خود پژوهشگرند . روش هایی که به ما می گوید به جای آنکه مردم را به شهروندان عریضه نویس تقلیل دهیم در مقام شهروندان طرح نویس قرار می دهیم. به جای آنکه مطالعه ای انجام دهیم و از محل برویم. پژوهشی را طراحی می کنیم که مبتنی بر نیاز جامعه است و به یک سلسله اقدامات و مداخلات برای بهبود شاخص های توسعه انسانی منجر می شود. سیاستگذاران علاقه ای به این روش های وقت گیر و پرزحمت نشان نمی دهند نه درغرب نه درشرق.



سیاستگذاران و صاحبان منابع برنامه هایی را می پسندند که سرو صدایی داشته باشد . زود جواب دهد و قبل از آنکه دوران زمامتشان به پایان برسد سطری به فتوحاتشان اضافه کند. اصلا خیلی ها فکر می کنند که مردم توان تحلیل وضع موجود وارایه راهکارهای بهبود وضع را ندارند. از نظر ایشان فقط متخصصان خارج دیده هستند که می توانند خوب فکر کنند و راه حل ارایه دهند. مردم که عقل ندارند. اگر هم دارند بلد نیستند که موضوع را تحلیل کنند. حالا شما هی بیاید و بگویید که رابرت چمبرز و فریر و دیگران سالهاست که دارند این روش ها را ارتقاء می دهند . سال هاست که شیرینی مداخلات مردم در بهبود وضعیت بهداشتی، آموزشی و معیشتی حس می شود ولی کو گوش شنوا. سیاستگذاران مدل های شرکت های عظیم مهندسین مشاور را می پسندند. پروژه هایی با ریخت و پاش فراوان و دوختن کلاه از نمد بودجه های کلان. کار دل و صبر ایوب و تلاش های جمعی و زیاد شدن دست مطلوب صاحبان امکانات دولتی نیست نه در شرق نه درغرب.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

آفت سرزمین


دوستی می گفت فکری دارم . در اندیشه انجام یک برنامه کاربردی هستم. باید به اداره ای مراجعه کنم. اداره ی مربوطه می تواند مرا به بخش دیگری معرفی کند. فکر می کنم اصلا وظیفه اش است که شهروندانی همچون من را راهنمایی کند تا بتوانند کارشان را انجام دهند . تازه کاری که انجام خواهم داد عام المنفعه است. سودش به همه می رسد. سودی که به من می رساند از جنس تجربه است. نه تنها امکان مالی برایم ایجاد نمی کند که شاید مجبور شوم بسیاری از هزینه ها را از سبد خانواده ام تامین کنم.

به اداره مراجعه می کنم. مسوول مربوطه را برای نخستین بار می بینم. در حد چند جمله تعارف وار رد و بدل می کنیم. نخستین کلمه جدیی که می پراند همچون آواری برسرم خراب می شود. می گوید خوب چی گیرمن می آید. تعجبم را که می بیند بیش از من تعجب می کند. حالم گرفته می شود. رویایم را سیاه می کند.

مدیریت پارکینگ در شهر من

آقا این چه مسخره بازیه؟ این چه طر ز مدیریت پارکینگه ؟
اگر اعتراضی دارید بروید به دفتر پارکینگ.
البته که می روم مسخره بازی نیست که . یک ربع علاف شدیم دم در تا بیاییم توی پارکینگ . اینجا هم که هر که هر که است. معلوم نیست جای خالیتان کجاست . شما که نمی توانید یک پارکینگ را اداره کنید خوب تعطیلش کنید خلاص. یک ربع طول کشید تا بیایم توالان هم حدود 20 دقیقه است که دراین پارکینگ بی صاحاب دنبال جای خالی می گردیم.
آقا ما دم درگفتیم که جا نیست و می توانید بدون پرداخت خارج شوید.
ما که نشنیدیم. برفرض هم که گفته باشید دلیل نمی شود .شما می توانید این چند کلمه را با زبان فارسی روی یک تکه مقوا با خط درشت بنویسید و روی درب ورودی پارکینگ بچسبانید این که موشک هوا کردن نیست.
تازه اگر جا ندارید پس چرا در را می بندید و هر 10 دقیقه باز می کنید. چرا مردم را علاف و مسخره می کنید خوب در را بازکنید مامور بگذارید مردم را به خروجی راهنمایی کنند.
به دفتر پارکینگ می رویم دونفر جوان که احتمالا مدیران پارکینگ هستند در حال گپ زدن هستند. همه ی حرف ها را تکرار می کنیم. می گویند اگر اعتراضی دارید با سازمان تماس بگیرید. می گویند می توانید بدون پرداخت خارج شوید می گویم معلوم است که بدون پرداخت خارج می شوم. می گویم مدیریت ضعیف است که منابع سرزمین را هدرمی رود اینجا که پارکینگ داریم تعداد زیادی هم کارگر پارکینگ داریم ولی مدیر برنامه ندارد و بالای سرشان نیست همین می شود که هست. مردم هم عادت کرده اند به اینگونه مدیریت کم هوش منابع. از پارکینگ خارج می شویم . همراهم می گوید من که از اول گفتم قاچاقی به محدوده طرح ترافیک وارد شویم و ازخیر پارک کردن در پارکینگ ایستگاه متروی میرداماد بگذریم. یک ساعت را از دست دادیم اگر قاچاقی رفته بودیم الان در راه برگشت به خانه بودیم تازه اگر جریمه می شدیم جریمه اش 13 هزار تومان بود. می ارزید. جوابی برایش ندارم خودم رابه نشنیدن میزنم آماده می شوم برای دعوای بعدی . . .

 
UA-1860095-1