۱۳۸۶ مرداد ۱۲, جمعه

نامه ای به پدر دخترکی که روحش اعدام شد







هموطن عزیز

اگر چه از دستت عصبانی هستم ولی دوست دارم که عزیزخطابت کنم. از دستت عصبانی هستم خیلی عصبانی. از طبیعت آموخته ام که درعین عصبانی بودن آرام باشم. بی قرارم ولی سعی می کنم که آرام باشم. فکر می کنم اشتباه بزرگی کرده ای. نه به عنوان یک هموطن به عنوان یک پدر برایت نامه می نویسم. این نامه را از غرب برایت می فرستم . اشتباه نگیری اگر درغربم به معنای این نیست که نازپرورده ام یا خود را ایرانی نمی دانم . اینجا هم یک ایرانیم . ایرانیی که اگر به اینجا آمده با هزینه خودش آمده . به اینجا پست نشده و اینجا هم تیمار نشده. این را می گویم تا همدیگر را بهتر بشناسیم. زمانی هم که درایران بودم در اوقاتی که کار نمی کردم سعی می کردیم با دوستانمان کار سپوران کوهستان را بکنیم یا درخت بکاریم یا زمین شخم بزنیم. امروز هم اگر با هم مسابقه بیل زدن بگذاریم پا به پایت بیل خواهم زد. هیچوقت هم دستان لطیفی نداشته ام . دستانم همیشه پراز پینه و زخم بوده است حتی زمانی که دکتری می کردم. این ها را می گویم تا حرف همدیگر را بهتر بفهمیم.

از دیروز که عکس دخترت را دیده ام که به مراسم اعدام برده بودی خواب وخوراک ندارم. عزیز دلم این دیگر چه کاری است که کرده ای. نمی دانم با چه نیتی این کار کرده ای. برای صواب بوده؟ بیکار بوده ای؟ خواسته ای به دخترت یادبدهی که اگر آدم بکشد چنین سرنوشتی خواهد داشت؟ رییس اداره ات آنجا بوده خواسته ای نشان دهی که خانوادگی در مراسم شرکت می کنید؟ با زنت دعوا کرده ای برای اینکه حرسش را در بیاوری بچه را به میدان اعدام برده ای؟ آدم کشته ای و می خواسته ای بچه ات عادت کند به مراسم اعدام وقتی که برای اعدام خودت می آیند؟ رهگذری بوده ای حس کنجکاوی آزارت داده گفتی بچه 7-8 ساله چیزی نمی فهمد یک تک پا می رویم می بینیم هم فال است و هم تماشا. خواسته ای به فامیلت نشان دهی که خانواده شجاع شما از ریز تا درشت از مرده دیدن نمی ترسند؟

سرم درد گرفت . عزیز من آخر این چه کاری است که کرده ای. اگر اعدام دیدن خوب بود آقایانی که مسوول اجرای مراسمند که برای همه فامیلشان جا می گرفتند در صف جلو.

من از علم حقوق و قضاوت و این چیزها چیزی نمی دانم . تا حالا هم اعدام کسی را تماشا نکرده ام. ولی دراین سال هایی که پیرهن دریده ام در فیلم یا داستان شنیده بودم که آدم کشی و اعدام هم مرام و اصولی دارد. مثلا دیده بودم که درزندان آلکاتراس وقتی می خواستند کسی را بکشند با صندلی الکتریکی، کشیش می آمد دعایی می خواند. از او می خواستند که آخرین وصیت هایش را بکند به او احترام می گذاشتند. چشم هایش را می بستند . کسی هم که نقش جلاد را بازی می کرد مثلا در سریال قاضی شارع سرو رو بسته بود. آدم کشی که سوسک کشی نیست. داری یکی از بندگان خدا را می کشی.اعدام کردن هم ادا و اصولی دارد. اینجا اعدامی ها بدون چشم بندند. جلاد هم بدون روبند است. مصاحبه جلاد عربستان را بخوانید که با شمشیرگردن می زند. او که آرزو دارد فرزندش هم راهش راادامه دهد سرورو می بندد. برای رضای خدا حکم قاضی را بجا می آورد. آجانی که چهارپایه را لگد می زنددر میدان آرژانتین چرا روبند ندارد. می خواهد چه را ثابت کند. چرا اعدامی چشم بند ندارد. چرا روحانیی این بندگان خدا را همراهی نمی کند. چرا کودکان را به این مراسم راه می دهند. بابا آدم کشی هم اصولی دارد.

تو بچه ات را به مراسمی برده ای که در عکس هایی که من دیدم به نظر می رسد که این اصول هم درآن رعایت نشده . حداقل اگر می خواهی اعدام به بچه ات نشان دهی اول بپرس ببین که براساس اصول است یا همینطوری هردم بیل است.

من این نامه را ازغرب برایت می نویسم. زمانی که درایران بودم .معلمان مدرسه امان می گفتند که این غرب خیلی کثیف است و مرکز فساد است. من با دختر کوچولویم و همسرم به اینجا آمده ام. در این غرب کثیف دروغگویی به شدت چیز بدی است. اینجا درمدارس یا دانشگاه کسی تقلب نمی کند. اگر هم بکند عذاب وجدان دارد. ما قبل ازامتحان به شرفمان قسم می خوریم که تقلب نکنیم . این را امضاء می کنیم. در این غرب وحشی برای فیلم های سینمایی درجه بندی درست کرده اند. ازدرجه بی خطر تا با راهنمایی والدین برای بالای 13 سالگان تا رتبه آر. ما درخانه امان تلویزیون کابلی نداریم. نه اینکه ازتلویزیون بدمان بیاید ولی تلویزیونی که ممکن است صحنه خشن یا غیراخلاقی نشان دهد را به خاطر دخترمان نگرفته ایم . ما ماهواره هم نداریم . چون دخترمان هنوز درسنی نیست که درمعرض امواج ماهواره قراربگیرد. ما فیلم زیاد می بینیم ولی از ساعت 11 شب تا 1 بامداد زمانی که دخترمان خواب است . کم کم با دخترمان در باره فلسفه مرگ صحبت می کنیم. اولین باری که با مرگ آشنا شد زمانی بود که درفیلم سیمبا ( شیر شاه ) پدر سیمبا ناجوانمردانه توسط عموی سیمبا کشته شد. دختر من ساعت ها گریست . آن موقع درایران بودیم. نامه ای برای شرکت دیزنی نوشتم و به او اعتراض کردم.
ما اینترنت خانه امان را فیلتر کرده ایم. نه این که ازتصویر خوبرویان گریزانیم . دختر ما درسنی نیست که به طور تصادفی تصویری ببیند که مناسب سنش نیست.

هموطن عزیز ، پدر گرامی

آخر این چه کاری است که با روان این دختر کرده ای. مغز دختر تو اکنون ازتو و همسرت و کل خانواده ات فعال تر است . این چه کاری است که با روح لطیف دخترت کرده ای. تو زندگی دخترت را تباه کرده ای، اگر ازهمین امروز کاری نکنی برای جبران این اشتباه . با یک روان شناس کودک تماس بگیر. اگر هزینه زیادی داشت به ماها بگو ممکن است بتوانیم کمکی کنیم. این کاری که کرده ای اعدام شادابی دخترت بوده است
عکس مراسم اعدام قاتلان قاضی مقدس در تهران

 
UA-1860095-1