۱۳۸۶ شهریور ۱, پنجشنبه

اعتراض های بی فایده در تارنماهای سبز




بدون شک وبلاگستان و نوشتن آسان درفضای مجازی، امکان ویژه ای است که درهزاره سوم یافته ایم . ما می توانیم بدون واسطه برای خودمان یک گروه اجتماعی هم دغدغه پیدا کنیم و چه بسا به واسطه ی افزایش اعتماد به نفس حاصل از تعلق به یک گروه اجتماعی مدرن، تأثیرمثبتی برزندگیمان درفضای واقعی بینیم. همچنین همانطور که قبلا نوشته ام این امکان به جامعه ایرانی کمک می کند تا تجربه بیشتری را در کهکشان گوتنبرگی کسب کند.

از سوی دیگراگر موضوعی همچون موضوع محیط زیست دست مایه نویسنده ایرانی شود و تأکید نویسنده تنها به رویدادهای امروزتخریب سرزمین معطوف شود با توجه به شتاب تخریب و درغیاب نهادهای مردم نهاد که درروی زمین موضوعات را درفضای واقعی دنبال می کنند، موضوعی به شدت کسالت آورخواهد شد. درغیاب قرینه هایی زمینی که امید ببخشند به مخاطب دلمشغول محیط زیستی، با مجموعه ای ازنویسندگان عصبانی و خوانندگان سردرد گرفته روبرو خواهیم شد که نه تنها احساس اعتماد به نفسی نمی کنند بلکه با احساس قربانی بودن و قربانی شدن رفته رفته به وادی جنون و نا امیدی مطلق می غلطند.

فکر می کنم باید طرحی نو دراندازیم. باید بگردیم و کارهایی را که شهروندان و مردم درگوشه و کنار کشور به صورت خودجوش انجام می دهند برای حفظ این خاک خوب مهربانی به دلمشغولان معرفی کنیم. باید از محیط بانانی بنویسیم که سازمان مطبوعشان امروز آماج انتقادهای فعالان این عرصه قراردارد. محیط بانانی که از سحرگاه تا شام درگرما وسرمای پارک ملی کویربا امکانات اندک و فقط با عشق عرصه ها را حفظ می کنند چه گناهی کرده اند که دشنام های ما را به سازمانی که حقوق ماهیانه اشان را پرداخت می کنند بشنوند. یا از آن بالاتر، مدیران کلی که چه درادارات کل محیط زیست و چه جنگل ها و مراتع دراستان ها عاشقانه کار می کنند را چرا معرفی نمی کنیم .یا شهروندانی که به دور از این جنجال ها درحال فعالیت واقعی هستند چرا نمی شناسیم. چرا کارهایی را که مثلا شهریاررحمانی در مجتمع مسکونی اشان در تهران برای کاهش مصرف آب و انرژی و افزایش فضای سبز انجام می دهند به جامعه معرفی نمی کنیم.

واقعیت این است که تارنماهای ما آلوده شده اند به دشنام و دعوا. حتما شنیده اید که میان دعوا حلوا قسمت نمی کنند. تارنماهای ما دارند مریض می شوند. مثل آکواریومی که کم کم غلظت آلاینده هایش بالا می رود و یک روز صبح همه ماهی ها را مرده می یابیم.

 
UA-1860095-1