۱۳۸۶ تیر ۱۴, پنجشنبه

نگاهی به روانشناسی وبلاگ نویسی

مرتضی کریمی در تارنمای انسان درشطرنج بودن مطلبی دارد با عنوان وبلاگ نویسی و ترس ازبزرگ شدن، فکر می کنم این مطلب به بحث بیشتری نیاز داردبه ویژه اززاویه تنوع وتکثرآرااهالی این دهکده، ولی به هرحال نگاهی است ارزشمند و ما می توانیم به این نگاه توجه کنیم و اگر دوست داشتیم نظرمان را راجع به آن بنویسیم او می نویسد که:
محیط مجازی به مثابه «فراخود» یا خود برتر، «نیاز به مراقبت شدن» را به شکلی کاذب در افراد برآورده می‌سازد، و دقیقتا به همین ترتیب احساس مسئولیت نسبت به محیط واقعی را از آنها گرفته و آنها را در عالم واقع به موجوداتی غیر انتقادی و ساده‌لوح بدل می‌کند. اگر چه افراد در سطح خودآگاه وانمود می‌کنند –و گاهی حقیقتا احساس می‌کنند- که از وضعیت موجود راضی هستند و به دنبال تایید مافوق‌ خود (وب) هستند، اما در ناخودآگاه خود نسبت به این دریای بیکران و این خداوندگار مقتدر که مانع ابراز احساسات واقعی آنها و اغنای واقعی نیازهای آنهاست خشمناک و ناراضی‌اند و آرزو می کنند که ای کاش می‌توانستند از وب‌هایشان استقلال داشته باشند. بنابراین کهنه کاران به تازه واردان می گویند ((مواظب باش مثل من آلوده نشوی))!
آنها نیاز به تایید و تنبیه دارند. بنابراین شما به نوشته‌ها(پستها)ی فراوانی بر می‌خورید که نویسنده آن اطمینان دارد که نوشته‌اش به
مذاق خوانندگان خوش نخواهد آمد، اما عمدا و برای جلب توجه و برخورداری از احساس همدلی و دوست‌داشته‌شدن، آنرا می‌نویسد. جالب آنکه حتی برای برانگیختن احساس مخاطب به سود خود، وی را تهدید به از دست دادن خود(وبلاگ نویس) می‌نماید. به عنوان مثال می‌نویسد که (( از فردا دیگر کسی برای شما نخواهد نوشت، من از صفحه روزگار حذف می‌شوم)). کامنت‌ها (انگاره)یی که برای چنین نوشته‌ای ثبت می‌شود، حاکی از بیشترین ابراز احساسات برای از دست ندادن نویسنده و بازگرداندن وی به زندگی و نویسندگی است. چرا که در موقعیت مشابهی خواننده این وبلاگ، نویسنده وبلاگی است که در آن به ابراز احساسات این نویسنده(به عنوان خواننده) نیازمند است.

 
UA-1860095-1