۱۳۸۶ فروردین ۱۶, پنجشنبه

هیات امنا جبهه سبزایران



درسال 1370 وزارت کشوراز ماخواست تا هیات امنا تشکیل دهیم و فهرست اعضا هیات امنا را به اداره سوم سیاسی وزارت کشور تحویل دهیم. ازمیان اعضای هیات موسس دکترمعینی سرمایه اجتماعی بیشتری داشت و یک دهه ازما بزرگتربود. بنابراین مسوولیت یافتن اشخاص معتبری که توانایی و علاقه عضویت درهیات امنا را دارند به ایشان واگذارشد. نکته مهم برای درک بهترترکیب هیات امنا در این میان درنظرگرفتن ظرف زمانی و موقعیت جبهه سبزدرآن زمان است. درسالهای اواخردهه 60 وباتوجه به جوحاکم برجامعه یک حالت تشکل گریزی و بدبینی نسبت به اجتماعات موجود بود. هنوزهم برخی ازدولت مردان ازجمله رییس جمهوری گروه و واژه احزاب را با بارمنفی بیان می کنند و افتخارایشان اینست که عضوهیچ تشکلی نیستند. بنابراین اگردرآن زمان دوستی، فامیلی ویا استادی دست بیعت به شما می داد، شمایی که معلوم نبود چکاره خواهی شد و چگونه سازمانی خواهی ساخت کارغریبی کرده است.

با توجه به آن که جبهه سبزیک سازمان مردم نهاد بودو قرارنبود یک انجمن تخصصی معیط زیستی شود و هرایرانی علاقمند می توانست به عضویت آن درآید مقررشد که ترکیب هیات امنا هم شامل فرهنگیان، هنرمندان، استادان وپیشه وران باشد. دقیقن نمی دانم دکترمعینی با چند نفرتماس گرفتندولی خوب یادم هست که به اتفاق رضا قاسمی به دیدار استادان، دوستان و فامیل می رفتندو درنهایت فهرست 28 نفره آماده گردید. دراین میان دکترامید خیرخواه، کیوان رشدی، خانم جنابفر، دکترامید فلاحی، خانم فلاحی و آقای تقی زاده ازدوستان و نزدیکان رضابودند. درآن زمان فکرمی کنم اگرقراربود من کسی را وارد ترکیب هیات امنا کنم شاید حتی توان دعوت ازیک نفررا هم نداشتم . کاردشواری بود که مردم بیایند و برای انگشت نگاری و پرکردن فرم های تشغیص هویت به اداره اطلاعات ناجا بروند به برنامه ای بپیوندند که هنوزبه طورملموس محصول مشخصی نداشت. باید خیلی قبولتان داشته باشند که اجازه دهند افتخاراینکه من عضو هیچ دسته و گروه و مرامی نیستم با عضویت دریک تشکل در حال تاسیس آلوده شود! درآن زمان کامپیوترپی سی نبود. چیزی به اسم اینترنت وجودنداشت که با فشاردکمه ای حداقل مصادیق این کارراببینید. هنوزکنفرانس زمین درریو دوژانیرو برگزارنشده بود که حضورتشکل های غیردولتی واین مفهوم در اذهان علاقمندان تثبیت شده باشد.

تعداد28 نفر هم فرصت بود هم تهدید، فرصت بود ازاین جهت که همچون برگ برنده ای به مخاطبان نشان می داد که این مجموعه درگام اول پیش 28 نفربا میانگین سنی بالای چهل سال مقبول است.نگاهی به اسامی، جماعتی از اشخاص فرهنگی و خوش نام را نشان می داد بنابراین کمک می کردبه افزایش مقبولیت. ولی تهدید بود به دلیل آنکه امکان تشکیل منظم نشست هایی برای تبادل افکارو چرخش اطلاعات موجود نبود. بنابراین به دلیل عدم چرخش منظم اطلاعات و فقدان حساب پذیری داخلی، جبهه سبزنتوانست به درستی از این ظرفیت استفاده کند. بعضی ازاعضا هم به دلیل مشغله زیاد و درمواردی کسالت وبیماری برای سالها درجلسات مجمع شرکت نکردند. داستان زندگی برخی هم به سرعت عوض شد. مثلن کیوان رشدی به آلمان مهاجرت کرد، یا مهران خواجوی که عضو هیات موسس هم بود تصمیم داشت که هرجوری شده برای گرفتن تخصص به آمریکا برود بنابراین به شدت سرگرم درس شد.

فکرمی کنم مهمترین نقطه ضعف جبهه سبزدررابطه با هیات امنا عدم تبیین وظایف و تعهدات هیات امنا و بدنه اجرایی نسبت به هم بود.درواقع تصوراعضای هیات امنا نسبت به وظایف هیات امنا متفاوت بود. برخی این مجموعه را همچون هیات امنای برخی موسسات خیریه فرمایشی می دانستند.برخی اعتقادداشتند که این هیات وظیفه حمایت مالی ازتشکیلات را دارد همچون هیات امنای خیریه های بهزیستی، برخی براساس اساسنامه اعتقاد داشتند که هیات امنا باید به طورفعالانه درسیاستگزاری ها ی مجموعه وارد شود. فکرمی کنم درآغازحرکت هیات امنا، به اندازه کافی درجهت هم اندیشی و رسیدن به یک اجماع درمورد شرح وظایف کارنشد. ضمن اینکه تعداد زیاد اعضا همیشه مانعی جهت هماهنگی و تشکیل جلسات درشهربزرگ تهران بود.

 
UA-1860095-1