۱۳۸۶ فروردین ۱۹, یکشنبه

سرزمین عجایب ، پول چایی و ان جی اوها



فرض کنید شما شهروند کشور ایکس هستید. کشور ایکس سرزمین عجایب است. از رفتارهای رانندگی مردم سرزمین عجایب می توانید در مورد نوع حرکت مردمان این سرزمین مقدس در زندگی روزانه چیزها بیاموزید. به عنوان مثال زمانی که دریک جاده کوهستانی خطرناک که طی روز گذشته بیست نفر از مسافران جاده خیلی راحت در تصادف های رانندگی کشته شده اند رانندگی می کنید. رانندگانی که از مسیرمقابل به طرف شما می آیند با چرخش دست در هوا و چراغ زدن به شما می فهمانند که پلیس راه در پیچ بعدی در کمین است خوب شما که تا حالا داشتید با سرعت غیرمجاز ویراژ می دادید آهسته کرده و خیلی مؤدب از کنار پلیس عبورمی کنید.
اگردرجاده کسی ازشما سبقت بگیرد بدون آنکه خطری شما را تهدید کرده باشد. یک فحش ناموسی نثارش می کنید و سعی می کنید در پیچ بعدی از او سبقت بگیرید آخه قرار نیست کسی زودتر ازشما به مقصدبرسد.

در طول مسیر به علایم راهنمایی توجه نمی کنید چون این علایم سرکاری است تنها علامت دستشویی بین راه ارزش توجه ودیدن دارد. خلاصه وقتی به پایتخت کشور مقدس ایکس رسیدید با آن سابقه کهن فرهنگی و مردمان فهیم خواهید دید که برای ادامه رانندگی در خیابان باید پررو بود و بلده راه. باید بدانی که از کدام ورود ممنوع می شه زودتر به مقصد رسید . در این شهر زیبا محدوده ای برای طرح ترافیک، دارای محدودیت عبور و مرور است . شما که اجازه عبور نداری نباید وارد محدوده شوی، ولی شما می شوی . وقتی وارد شدی یک گروه پلیس در کمین شما نشسته اند . این گروه دو بخش است . بخش اول سربازان و بخش دوم افسران. سرباز به کنار ماشینت می آید و می گوید گواهینامه و کارت ماشین، شما هم چند اسکناس می گذاری لای گواهینامه و کارت ماشین . سرباز مدارک را تحویل افسر می دهد . بعد برمی گردد گواهینامه و کارت ماشین را پس می دهد و می گوید مواظب باش در روزهای آینده تکرار نشود شما هم می گویید چشم جناب سروان.

شما دریکی از خیابان های اصلی شهر در یک ساختمان با کاربری مسکونی شرکت تجاری دارید. در این ساختمان همه شرکت تجاری دارند. مامور زحمتکش شهرداری که قرار است ببیند چه کسی بدون تغییر کاربری در این مکان تجارت می کند، سال هاست که با شما آشناست. او هرماه مثل یک صاحبخانه می آید و ماهانه اش را می گیرد و همیشه می گوید ما چند نفریم و این مبلغ را تقسیم خواهیم کرد. شما به او می گویید آقا دم شما گرم ما که این حرف ها را نداریم مواظب خودت باش به خانم بچه ها هم سلام برسونید.این قصه با ماموربیمه و دارایی هم تکرارمی شود.

بی بی سی گزارش کرده است که یک شرکت نفتی خارجی به مسوولین نفتی سرزمین عجایب رشوه داده است. این شرکت نفتی درکشورش دادگاهی شده است. در سرزمین مقدس عجایب هیچ خبری نیست . لابد مبلغ رشوه صرف امورخیریه شده است و کمک به مستمندان که در سرزمین عجایب کم نیستند.

سرزمین عجایب خیلی جای با حالی است. ضریب هوشی مردمان این سرزمین خیلی بالاست. متوسط سن دانشمندانش 24 سال است. دولت ازمحققین حمایت می کند. مثلن همین چندوقت پیش یک دخترخانم دبیرستانی که قانون سوم نیوتون وقوانین مربوط به سطح شیبداررا بلد بود با برادرش وسایلی خرید ودر خانه انرژی درست کرد. الان جان پاس ( بادی گارد) و راننده دارد. او الان یک دانشمند فیزیک اتمی است.

شما در سرزمین عجایب یک ان جی او درست کرده اید. شما می دانید که سازمان غیردولتی باید حساب پذیر و شفاف باشد. شما سازمانتان را به ثبت رسانده اید. همه هزینه ها ودرآمدها را در دفاتر رسمی مالی ثبت کرده اید. حسابتان پاک است. دو دفترندارید. یکی برای دارایی یکی برای شرکاء . یکی ازدوستانتان بخشی از کادوی عروسی اش را به سازمانتان کمک کرده است. یک دختردبیرستانی پول توجیبی اش را به سازمانتان داده. خودت مشکل مالی داری ولی با برگزاری کارگاه های آموزشی برای این تشکل پول ساخته ای و پول ها وارد حساب شده. چرخ سازمانت را با کوشش فراوان در حرکت نگاه داشته ای . دفاتر مالی را تحویل می دهی . دارایی 2 میلیون تومان مالیات برایت بریده است. شما غیرانتفاعی هستی ولی مثل یک شرکت انتفاعی با شما برخورد می شود. ممیز دارایی حرف شما را نمی فهمد. او می گوید مگر شما بیکارید که درخت مجانی می کارید.

مـأمور دارایی به طور غیرمستقیم به شما پیغام می دهد. کسی که پیغام را آورده یکی از بچه های سازمانتان است می خواهد کمک کند که یک جوری این مشکل حل شود. پیغام می گوید ما می دانیم که شما غیرانتفاعی هستیدولی بچه های ما هم خرج دارند. برای شما می شود 400 هزارتومان. باورکنید برای شرکت ها خیلی بالاتراست.

شما دچار حال تهوع می شوید. ازخودتان خجالت می کشید. از همه جوانان معصومی که با شما کارمی کنند خجالت می کشید. آرزو می کنید که شهروند سرزمین عجایب نبودید. شما همه جوانی تان را روی این کارگذاشته اید این حق شمانیست که با شما اینگونه صحبت کنند. از خودتان بدتان می آید. مامور دارایی در چهره من چه دیده است که چنین پیشنهادی می دهد. سرگیجه دارید. به سازمان تان می گویید نمی شود که ما بنشینم در ویترین سرزمین عجایب مارا به دنیا نشان دهند که بله ما خیلی با حالیم سازمان های فعال مدنی داریم ولی در پای کار اینگونه ما را تحقیر کنند. پیشنها د می دهید که اطلاعیه ای صادر شود و در اطلاعیه گفته شود که سرزمین عجایب محل زیست سازمان ها ی رسمی مدنی نیست. می شود به صورت انفرادی یا غیررسمی کارکرد بدون دفتر و دستک و مجوز.




 
UA-1860095-1