در اینجا قصد دارم تا جایی که امکانش است از خاطراتم از فعالان جبهه سبز بگویم. این خاطرات ترتیب خاصی ندارند. تنها نگاهی است و یادی. ممکن است نام بعضی از عزیزان ازقلم بیفتند که حتما اتفاقی است. در چندنوبت این مطالب را خواهم نوشت. از دوستانی که نامشان خواهد آمد می خواهم که اگر اطلاعاتی که می دهم دقیق نیست برای تصحیح کامنت بگذارند یا ای میل بفرستند تا مطالب تصحیح شود.
افشین خردادیان
از سال 1374 دکتر معینی به عنوان رییس هیات مدیره گفتگوهایی را با شهرداری منطقه هفت شروع کرده بودند تا امکان استفاده این تشکل از ساختمان پارک آزادگان ممکن شود. در آن زمان من در تهران نبودم . یک موافقت نامه هم امضا شده بود اما به دلایلی این امکان فراهم نشد. در زمستان 1375 زمانی که از کیلان به تهران آمدم به واسطه پیگیری های آقای معینی و خانم قدس که از اعضای هیات امنا هستند نشستی فیمابین جبهه سبز و معاونت اجتماعی شهرداری برگزار شد. در آن زمان ساختمان معاونت اجتماعی در خیابان استاد مطهری بود. با خانم جهادی صحبت کردیم و قرارشد ما طرحی تهیه کنیم برای استفاده ازساختمان و همچنین یک طرح برای گلگشت های خانوادگی که با همکاری فرهنگسرای شفق برگزار می شد و آقای رحمانی مسوولیت این کار را به عهده گرفتند.
بنابراین دو مورد طرح تهیه کردم و برای اطمینان از درستی طرح ها از آقای دکتر مخدوم که عضو هیات مدیره بودند خواهش کردم که دوباره خوانی کنند. این طرح ها ، طرح همکاری مشترک بود بدون هیچگونه تعهد مالی. در واقع قرار براین بود که درمورد گلگشت ها ما برنامه ریزی کنیم تا گلگشت ها ، گلگشت های آموزش محیط زیست باشند و مدیریت کنیم . و فرهنگسرای شفق هم کار ثبت نام و تهیه اتوبوس ها را به عهده بگیرد. ما کار را داوطلبانه انجام می دادیم و هیچگونه وجهی دریافت نمی کردیم . برای ساختمان پارک هم یک طرح نوشتیم تحت عنوان کارگاه دایمی آموزش های محیط زیست که بعد ها به مرکز مشارکت های زیست محیطی تغییر نام پیدا کرد. ما استدلال کردیم که شهرداری فضا را در اختیار ما بگذارد ما تجهیز کنیم و ما به ازا اجاره بها برای شهروندان منطقه برنامه های آموزش محیط زیست ترتیب دهیم . تمام این روش ها برای این بود که استقلال تشکل حفظ شود. کلید دفتر در شهریور ماه 1376 تحویلمان شد. در چند ماه اول برق نداشتیم . تلفن و سیستم گرمایش هم کار نمی کرد. ولی بچه ها می آمدند و محیطی پر انرژی و گرم را ساخته بودند.
دفتر تاسیس شد. حالا به کسی نیاز بود که مسوولیت اداره دفتر را به عهده بگیرد خوش فکر و توانا باشد. افشین خردادیان که فکر می کنم از 1374 به این مجموعه پیوسته بود قبول کرد که این کار خطیر را به عهده بگیرد. افشین درآن زمان کارمند مخابرات بود و برای اینکه به ما بپیوندد کارش را رها کرد. به کار در سازمانی پرداخت که هیچگونه توان مالی نداشت و به ویژه دردو سال آغاز کار دفتر دستمزد همکاران هر چند ماه یکبار پرداخت می شد. افشین هیچگاه شکایت نکرد و همیشه همکاری توانا بود. الان شرکت موفقی در زمینه طراحی واجرای سیستم های کامپیوتری دارد.