۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۵, شنبه

زشیر شتر خوردن وسوسمار




یکی از دانش آموزان ممتاز دبیرستان بحرالعلوم بودم. ما محصل ریاضی فیزیک بودیم. با پیمان تاجبخش مسایل مثلثات را از دهها راه، حل می کردیم. به اتفاق پیمان ویک دوست الیگودرزی به اسم آقای نظری دریکی ازنخستین المپیاد های ریاضی نمایندگان استان لرستان بودیم درنوروز 1365 در دانشگاه زاهدان.

همه درس ها را با علاقه می خواندم . شعر هم می گفتم ولی عربی را مخصوصن نمی خواندم . یک جوری از زبان عربی بدم می آمدم . گهگاه که رگ وطن پرستی بالا می زد با خواندن حماسی بیتی ازفردوسی

زشیر شتر خوردن وسوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار
که تاج کیانی، کند آرزو
تفو، بر تو ای چرخ گردون، تفو

برای خودم دلیل محکمه پسند می آوردم.

سال گذشته در دانشگاه فلوریدا پژوهشگر بودم .و تازه در ینگه دنیا فهمیدم که با یادنگرفتن زبان عربی امکان دانستن درباره فرهنگ غنی کشورهای عربی به ویژه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را از دست داده ام. این بود که تصمیم گرفتم عربی یادبگیرم. بنابراین به مدت دو ترم هرروز به کلاس زبان عربی رفتم وشکسته بسته یه چیزهایی یادگرفتم. ما با داشتن ریشه ها ی مشترک امکا ن خوبی داریم تا این زبان زنده و مهم دنیا را یادبگیریم. ولی با داشتن بعضی تعصبات جاهلانه وگهگاه برای دهن کجی به بعضی ها، خودمان را ازاین امکان ارزشمند محروم می کنیم.

 
UA-1860095-1