۱۳۸۶ اردیبهشت ۳۰, یکشنبه

من مخالفت می کنم پس هستم



در سال هایی که در فضای تشکل های غیردولتی فعال بودم به نکته ای پی بردم که فکر می کنم یکی از ویژگی های شخصیتی برخی ایرانیان فعال در عرصه های اجتماعی است. معمولا در مجامعی که قرار بود تعدادی برای هیات مدیره یا کاری نامزد شوند و رای گیری انجام شود به ویژه وقتی این مجامع خیلی بزرگ بود . کسانی با نشستن در جایگاه منتقد مسوولین قبلی و با راه انداختن جار وجنجال در جلسه مجمع به راحتی رای می آوردند.


در واقع در این مجامع به دلیل نبود سازو کارهای اطلاع رسانی و اینکه معمولا نامزدها در همان جلسه مجمع کاندیدا می شدند هیچ امکانی برای ارایه برنامه های جامع و معرفی نامزدها ازقبل پیش بینی نشده بود و چون فرض بر این است که قبلی ها دزد و دغل بوده اند هر کس که بتواند با صدای بلندتری این فرض را فریاد بزند برنده انتخابات خواهد بود به همین سادگی . بار ها و بارها این مورد را در جلساتی که برای تشکیل شبکه های سازمان های غیر دولتی انجام می شد دیده بودم کسانی بدون داشتن ظرفیت لازم برای اداره سامانه های پیچیده شبکه ای با را ه انداختن دعوا و هیاهوبه راحتی پیروز انتخابات می شدند.


چون کار اجتماعی پیش نیاز کار سیاسی است و به نوعی کار سیاسی بر بستر کارهای اجتماعی شکل می گیرد تصور می کنم که در میان فعالان سیاسی هم چنین سابقه ای موجود باشد باید دید سیاسیون در این باره چه می گویند.

 
UA-1860095-1